این هفته، مراسم تقدیر و معارفه رئیس قدیم و جدید شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی برگزار شد و حجتالاسلام موسیپور رسما به عنوان رییس جدید شورا معرفی شد. حجتالاسلام گلپایگانی، حکم مقام معظم رهبری برای حجتالاسلام موسیپور را قرائت کرد و در ضمن از خدمات ۴۱ ساله آیتالله جنتی تقدیر به عمل آمد. شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی عملا مسئول مدیریت مراسمها و تجمعاتی است که در راستای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی شکل گرفته است. برغم اهمیت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، این نهاد هم همچون دیگر سازمانهای تبلیغی در کشورمان، دچار شعارزدگی شده، و اجرای ارزشها را به شعار دادن درباره ارزشها تقلیل داده است.
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در سال ۱۳۵۹ با امضای امام خمینی (ره) تاسیس شد. ریاست این نهاد از سال ۱۳۶۰ برعهده آیت الله جنتی بود و اکنون حجت الاسلام محمدحسین موسیپور ریاست شورا را برعهده گرفته است. ایشان که پیش از این معاون نظارت و بازرسی امور سیاسی و قضایی سازمان بازرسی کل کشور و همچنین استاندار سابق قم در دولت دهم بوده، از حمایت در سازمانهای مربوطه برخوردار است و امید است که با سابقه فرهنگی و اجرایی ایشان، شاهد تحول در پارادایم حاکم در رویکرد تبلیغاتی نظام باشیم تا مسیر حرکت شورا به سوی اقدامات اجراییتر همچون مراسم خیرات و برکات سوق داده شود.
براساس اساسنامه مصوبه مجلس، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی نهادی است عمومی و غیردولتی که مسئولیت برنامهریزی، هماهنگی، سیاستگذاری و نظارت و اجرای مراسم رسمی و مناسبات عمومی نظام جمهوری اسلامی را بر عهده دارد. وظیفه اصلی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی مدیریت و برگزاری مراسمهای مرتبط با انقلاب اسلامی است. در این راستا، طی سه دهه گذشته، شورا ستادهای مختلفی تشکیل داده که از جمله میتوان به ستاد برگزاری مراسم شهدای هفت تیر، ستاد برگزاری مراسم سیزدهم آبان، ستاد قدس و انتفاضه، و ستاد مرکزی برگزاری مراسم دههٔ فجر اشاره کرد. در همین حال شورا در برخی مناسبتهای خاص اقداماتی انجام میدهد که به عنوان نمونه میتوان به راهپیماییهای مختلف در حمایت از مردم فلسطین و یا راهپیمایی در محکوم کردن چاپ کاریکاتورهای توهین آمیز به رسول اکرم(ص) در روزنامههای دانمارکی اشاره کرد. متاسفانه در کارنامه شورا، اجرای برنامههای خیریه و یا حرکتهایی که با نیازهای روز جامعه هماهنگی داشته باشد دیده نمیشود.
یک انتقاد دیگری هم که به نهادهایی همچون شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی وارد میشود اینست که اقداماتشان کاملا مصرف خارجی پیدا کرده و در یک شکل انفعالی، دچار ورود به یک دور باطل شده است. این موضوع را متاسفانه در سخنان حجتالاسلام موسیپور هم شاهد بودیم که ایشان با تاکید بر اینکه مقابله با جنگ تبلیغاتی دشمن باید به دغدغه همه مسئولان و ارکان نظام تبدیل شود، گفت: «ما نیازمند هماهنگی، همکاری و همافزایی و انسجام فعالیتهای تبلیغاتی و رسانهای هستیم. اگر در این جنگ پراکنده عمل کنیم، نمیتوانیم در برابر آرایش منظم دشمن توفیقی داشته باشیم…» سوالی که باید مطرح کرد اینست که چرا دشمن در جنگ رسانهای از ما قویتر عمل میکند؟ چرا حتی شهروندان ملتزم و متدین ایرانی هم هیچ اعتمادی به رسانههای وابسته به حاکمیت ندارند؟
بحث توان تبلیغاتی نظام به طور غیرمستقیم به بحث محبوبیت یا عدم محبوبیت روحانیت نیز مرتبط است، زیرا به هرحال بخش زیادی از اداره حاکمیت از لحاظ کمی در دست روحانیون است و در ضمن نهادهایی همچون خبرگان و شورای نگهبان عملاْ و نظراْ به گونهای انحصاری توسط روحانیت اداره میشود. در این سالها اما شاهدیم که محبوبیت روحانیت روز به روز در میان مردم کوچه و خیابان کاهش یافته است. سال گذشته بود که حجتالاسلام مسیح مهاجری پرسیده بود چرا اکنون که تمام ابزارهای تبلیغاتی در دست مسئولین و روحانیت است، ولی همچنان روحانیون تاثیر تبلیغاتی لازم را ندارد؟ مهاجری افزوده بود: خبر موثق داریم که روحانیون زیادی در عسرت زندگی میکنند و بسیاری از آنها زیر خط فقر قرار دارند ولی قضاوت افکار عمومی نسبت به آنها طور دیگری است. چرا؟

حجتالاسلام محمدرضا زائری
اخیرا محمد رضا زائری در توئینی نوشته بود: «این که ما آخوندها نسبت به کاهش شدید محبوبیت خود و تنزل مرجعیت اجتماعی و جایگاه و موقعیت مان در نزد افکار عمومی نگران نیستیم و واکنش نشان نمیدهیم، و نه تنها برای آن بررسی و برنامهریز و چارهاندیشی نمیکنیم، بلکه اصلا حتی به روی خودمان هم نمیآوریم، نشان چیست؟» پاسخ به این سوال سهل و ممتنع است. از یک سو بسیاری از روحانیون تلاش میکنند که تعامل مثبتی با مردم داشته باشند و تاجایی که از دستشان بر میآید فاصله ایجاد شده میان مردم و روحانیت را کاهش دهند. از سوی دیگر اما، آن دسته از روحانیونی که به اصطلاح در پشت ویترین حاکمیت قرار دارند هیچ ارتباطی با مردم و مشکلات واقعی آنها ندارند. هرگاه هم که بحث تبلیغ به میان می آید، همان مشکلاتی که در بالا به آن اشاره کردیم تکرار می شود و آخوند به اصطلاح حکومتی، یا از لزوم تبلیغات علیه دشمن سخن میگوید و یا اینکه ارزشهای انقلابی و اسلامی را تنها در حد شعار تکرار میکند و هیچگونه راه کار عملی برای حل مشکلات مردم با روش های دینی ارائه نمیدهد.

گفتگوی حسن آقامیری با کاوه مدنی
همانطور که در مقاله «چرا آقامیری از ستاد امر به معروف موفقتر است؟» اشاره کردیم طرفداران سیدحسن آقامیری پس از خلع لباس وی چندین برابر شد و جلسات سخنرانی هفتگی وی که از طریق اینترنت منتشر میشود، طرفداران بسیار زیادی پیدا کرد. برای مثال، گفتگوی آقامیری با کاوه مدنی درخصوص بحران آب کشور، ظرف یک هفته بیش از ۳۵ هزار بیننده داشت. کلید محبوبیت فردی همچون آقامیری که وابستگی به حاکمیت ندارد، تاکید بر اسلام رحمانی از یک سو، و اجرای این ارزش در قالب تعامل گسترده با چهرهایی است که حاکمیت به راحتی آنها را حذف میکند. شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی هم اگر میخواهد موفق عمل کند، باید از برج عاج حاکمیت پایین بیاید و با همراهی با مردم موثرترین تبلیغ را برای اسلام و انقلاب به ارمغان آورد.
لطفاً نظرات خود را در قسمت نظرسنجی سایت ارائه کنید. درضمن، ما را در رسانههای اجتماعی (تلگرام، اینستاگرام و توییتر) نیز دنبال کنید.