تنگنای اقتصادی کشور هر روز صعبالعبورتر میشود و گرانی اسم رمز بازار است. رجال سیاسی فقط در دوران انتخابات دلنگرانی خود نسبت به معیشت مردم را به زبان میآوردند، و در وقت عمل یا میدان را خالی کردهاند، یا همچون روال عادی اجرای امور، شعار را به کار ترجیح میدهند. در این شرایط، اکثر جامعه روحانیت به جای جانبداری از امت و مطالبهگری حقوق فراموششده مردم، یا بیایمانی مردم را علت این مشکلات معرفی میکنند، یا هنوز از آنها انتظار تحمل و مقاومت مشکلات را دارند. در این بین تنها مراجع تقلید بودهاند که پس از مشاهده عدم توجه به مطالبات مردم و میسر نبودن ابراز اعتراضات، به مطالبهگری از جانب مردم ستمدیده پرداختند. با روی کار آمدن دولت سیزدهم و لاینحل ماندن مشکلات معیشتی مردم و ادامه روند گرانیها و کشانده شدن بیش از یکسوم جامعه به زیر خط فقر، باید بپرسید: حال که اعتراضات مردمی مدام به بهانههای امنیتی سرکوب میشود، چرا جامعه روحانیت به وظیفه الهی خود که امامت جامعه است نمیپردازند؟ چرا در جامعه اسلامی به جای تمرکز بر برنامههای شعاری همچون طرح مواسات، بر مساوات واقعی تمرکز نکردهاند؟ و چرا سکوت روحانیت همچنان ادامه دارد؟
رابطه روحانیت با مردم در چندین دهه گذشته دچار اختلالاتی شده که ذات این رابطه را دگرگون کرده است. با گرایش جامعه روحانیت به سمت قدرت و حاکمیت، رویکرد روحانیت با مردم از رابطه «امام و امت» فاصله گرفته و به رابطه «ارباب و رعیت» نزدیک شده است. مشکلات جامعه یا به بیایمانی و خطاهای مردم منتسب شده، یا انتظارات نادرست از مردم برای تحمل فرسایشی مشکلات دارند. روحانیون که در دوران طاغوت فقر و بیعدالتی جامعه را در بیکفایتی و فساد حاکمان میدیدند، چندین دهه است که در مواجهه با همان مشکلات، مردم و بیایمانی آنها را عامل مشکلات معرفی میکنند.
روحانیون به جای تبیین مشکلات اصلی مردم و جامعه، تنها به طرح مواضع حاکمیت میپردازند. این رویکرد، شکاف میان مردم و روحانیت را عمیقتر کرده و مردم را از بیش از پیش از نهادهای انقلابی چون نماز جمعه و مساجد دور کرده است.

کشاورزان اصفهانی پشت به جایگاه امام جمعه نشستند
در ماههای اخیر با تشدید گرانیها و تغییر نکردن رویکرد امامان جمعه در مقصرنمایی مسئولان میانی و گرانفروشان به عنوان مسببین وضع موجود، انتقادات بسیاری از سیاستهای شورای سیاستگذاری ائمه جمعه شنیده شد. این انتقادات همچنین به کمکاریهای امامان جمعه در مبارزه با موارد فساد نیز پرداخت؛ موضوعی که همچون مشکلات معیشتی مردم، در خطبههای نماز جمعه به صورت گذرا مورد اشاره واقع میشود و هیچگاه نسبت به آن مطالبهگری و روشنگری نمیشود. سایت «مردم و روحانیت» در هفتههای گذشته با انتشار یادداشتهای متعدد نسبت به این موضوع مطالبهگری کرده لیکن تاکنون هیچگونه پاسخی از سوی دفاتر ائمه جمعه دریافت ننموده است.
بیشتر بخوانید:
مردم جنس امامان جمعهای که پیرو سیاستگذاریهای شورا، به جای مطالبهگری حقوق مردم، مداح و مجیزگوی دستگاه قدرت باشند را میشناسند. لذا جای تعجبی نیست که نسل جوان مدام در این مراسم عبادیسیاسی غایب است و تعداد حاضرین هرسال کمتر و کمتر نیز میشود. نگاهی به خطبههای نماز جمعه در هفتههای گذشته بوضوح نشان میدهد که امامان جمعه مدام روایات مطرح شده توسط دستگاه قدرت (استکبارستیزی، نفوذ دشمنان و سوءمدیریت مدیران میانی) را از تریبون مطرح میکنند و بدین ترتیب به جای مطالبهگری از سوی مردم، از جایگاه قدرت با مردم سخن میگویند. در این اوضاع که جامعه روحانیت بالفعل پشت مردم را خالی کردهاند، مراجع تقلید به حمایت از مردم پرداخته و لزوم حل فوری مشکلات معیشتی مردم را به مسئولان گوشزد کردهاند.
مراجع تقلید که پیشتر تنها به مسائل فرهنگی و دینی ورود میکردند، با ادامه تعلل مسئولان در حل مشکلات اقتصادی کشور، حتی به حوزه سیاست خارجه نیز ورود کرده و بر لزوم حل بحران تحریم ها برای سبک کردن فشارهای اقتصادی و معیشتی مردم تأکید کردند. این اقدام نمونه بارز انجام وظیفه نظارتی مراجع نسبت به حاکمیت در نظام ولایت فقیه است. این موضوع که میتوانست الگویی از مسئولیتپذیری روحانیون و بالاخص ائمه جمعه در جامعه اسلامی باشد، متأسفانه هنوز درک نشده است. سکوت روحانیون در حرکتهای اجتماعی و اعتراضی اخیر، بیش از پیش افکار عمومی را نسبت به کمکاریهای آنان نسبت به جامعه و تمرکز صرف بر پیشبرد روایات حکومتی حساس کرده است. این موضوع عیناً در مورد اعتراضات کشاورزان و مردم اصفهان دیده شد. میانجیگری آیتالله مهدوی، امام جمعه موقت اصفهان پس از سرکوب مردم معترض و اقامه نماز باران توسط وی اقدامی بود برای تصحیح اشتباهات آیتالله طباطبایینژاد در عدم حمایت از مطالبهگری مردم.

حجتالاسلام ابوالقاسم یعقوبی
جامعهشناسان و متفکرین حوزه نسبت به اثرات منفی شکاف میان روحانیون و مردم ابراز نگرانی کردهاند. سخنان حجتالاسلام ابوالقاسم یعقوبی، امام جمعه سابق بجنورد که خود به علت انتقادات مردمی تصمیم به ترک سمت خود گرفت، نمونه مناسبی در این باب است. وی با بیان رابطه نزدیک مردم و روحانیت در تاریخ کشور میگوید: «روحانیان، ائمه جمعه و فعالان ستاد نماز جمعه با مردم سروکار دارند اگر مردم نباشند ما اصلاً تعریفی نداریم». این رابطه با محدودیتهای اعمال شده توسط شورای سیاستگذاری بر موضوعات مطرح شده از تریبونهای نماز جمعه، متأسفانه در سالهای اخیر باعث شده بجای اینکه مردم و مشکلاتشان «موضوع» خطبهها باشند، با آنها به عنوان «مخاطب» برخورد شده و آنها مسئول حل مشکلات اعلام شدهاند. جلال آلاحمد در کتاب غربزدگی خود، بیتفاوتی روحانیت نسبت به مردم و جنبشهای اجتماعی را یکی از عوامل انحطاط جامعه اسلامی معرفی میکند. سخن وی با اوضاع فعلی کشور که جامعه روحانیت بجای پیگیری مطالبات مردمی، همه تلاشها را به دغدغه مبارزه با استکبار و نفوذ دشمن تقلیل داده، بسیار صادق است.
امروز که شاهد ادامه اعتراضات معلمان در شهرهای مختلف کشور هستیم نیز شاهد سکوت جامعه روحانیت هستیم. هرچند مجلس شورای اسلامی به تصویب «طرح رتبهبندی معلمان» اقدام نموده، نگاهی به این طرح نشانگر کافی نبودن آن در جوابگویی به مطالبات معلمین است. از این جهت، جای تعجب نیست که با ادامه اعتراضات معلمین، در روزهای آینده شاهد طرح تئوریهای توطئه نسبت به برنامههای ضدانقلاب برای انحراف اعتراضات معلمین باشیم تا بدینوسیله این اعتراضات نیز سرکوب شود. لذا، همانطور که در مورد اعتراضات خوزستان و اصفهان، و دیگر اعتراضات خونین سالهای گذشته مشاهده شد، جای خالی امامان جمعه و روحانیون در خط مقدم اعتراضات مردمی به عنوان امام و رهبر جنبشهای مردمی بسیار محسوس است.
حضور روحانیون و بخصوص امامان جمعه در تجمعات نه تنها به اعتراضات بحق مردم اعتبار میبخشد، بلکه موجب تنشزدایی و رهبری صحیح اعتراضات نیز میگردد. حال که مراجع تقلید به علت کهولت سن و مشکلات امنیتی امکان حضور در تجمعات را ندارند، جامعه روحانیت نباید جنبشهای مطالبهگرایانه مردمی را بدون رهبر رها کرده و از این فرصت برای ترمیم شکاف میان مردم و روحانیت استفاده نماید. چنین رویکردی میتواند آغازی برای پیشگیری از دینگریزی و مشکلات متعدد فرهنگی جامعه باشد. همراهی روحانیت با مردم در درازمدت جذب اعتماد عمومی به دولت و حاکمیت نیز میگردد که جزو اهم منویات مقام معظم رهبری در سال جاری بوده است.