ویروس دوقطبیگری در صحنه سیاست ما همهگیر شده است. نگاهی به تیتر مطبوعات و رسانههای مجازی نشانگر امواج مختلف این پاندمی سیاسی است که باعث اضمحلال نظام مدیریتی کشور به دست جناحهایی شده که هرکدام ادعای انقلابی بودن دارند. تلاطم قدرت در صحنه سیاست کشور در سالهای اخیر نشان داده که جناحهای سیاسی به توصیه رهبری نسبت به مقابله با دوقطبیگری بیاعتنا بوده و برای موفقیتهای شخصی و جناحی دندان تیز کردهاند. چنین رویکردی که متأسفانه در میان روحانیون و امامان جمعه نیز معمول شده، باعث شده که این قشر که از بدو انقلاب پیشرو حق بود، اکنون در مسائل داخلی به طرح روایاتی بپردازد که صرفا به نفع یک جناح است و لذا خیرش به انقلاب و مردم نمیرسد. در باب سیاست خارجه نیز روحانیون و ائمه جمعه مکرراً شعار استکبارستیزی را با هدف مذاکرهستیزی تکرار میکنند ولی دول مستکبر همچون روسیه را دوست و متحد قلمداد میکنند. حال که رهبر انقلاب مقوله تبیین را به مسئولان و روحانیون گوشزد نمودهاند، باید پرسید، چرا روحانیون و امامان جمعه نسبت به جهاد تبیین در جهل هستند؟
دوقطبیگری
دوقطبیگری که چندین دهه زیر پوست صحنه سیاست جولان میداد، در سالهای اخیر به وضوح در عملکرد و سخنان روحانیون و سیاسیون محسوس است. رواج این پدیده موجب افزایش سیاستزدگی و فساد انتصاباتی در قوای سهگانه و دستگاههای مدیریتی کشور شده است. مقوله دوقطبیگری که جزو اهم موضوعاتی بود که در پیام نوروزی رهبری به مسئولان گوشزد شد، با روی کار آمدن دولت سیزدهم تشدید شده است. دوقطبیگری که نتیجه ثانویه «جناحگرایی» است، باعث شده مواضع بسیاری از روحانیون و ائمه جمعه در تابعیت از مواضع جناحهای سیاسی در قبل و بعد از انتخابات تغییر کند.
سیاسیگری
در پیامد تحریمهای بینالمللی در مورد پرونده هستهای کشور، موضوعاتی چون معیشت مردم و مذاکره در قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری، در موضعگیریهای روحانیون و ائمه جمعه پیوسته بر طبق مواضع جناح مطبوع آنان تغییر کرد. انقلاب ما که از آغاز هدفش احقاق حقوق مردم مستضعف کشور بود، در چند دهه اخیر به جای تحکیم وحدت و اعتلای معیشت مردم، صحنه تحکیم قدرت و اجحاف به قشر مستضعف شده است. این گونه دوقطبیها که در موضعگیریهای امامان جمعه و دیگر روحانیون مدام دیده میشود، اعتماد عمومی را نسبت به این نهادی که پیشتر تنها دغدغه ملت ایران و امت اسلامی را داشت، فرسوده و شکافی عمیق در بین مردم و روحانیت ایجاد کرده است. عدم مطالبهگری واقعی و حضور در اعتراضات مردمی که در ماههای اخیر شاهد آن بودهایم نیز باعث تشدید این شکاف شده و به مردم اثبات کرده که بخش بزرگی از روحانیون و ائمه جمعه تنها دغدغه حاکمیت را دارند.
بیشتر بخوانید:
مراجع تقلید مطالبهگران تنها در بدنه انقلاب
معترضان اصفهان میپرسند، امام جمعه کجاست؟
استکبارستیزی
کنکاش روایات مطرح شده توسط جامعه روحانیت و بالاخص ائمه جمعه از تریبون نماز جمعه نشانگر توجه خاصی به موضوع «استکبار» است. این واژه که در بدو انقلاب ما همواره برای اشاره به قدرتهای وقت یعنی ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی مستعمل بود، چند سالی است که با حربههای سیاسی، تنها برای برنامههای غربستیزی و اهداف مذاکرهستیزی برخی جناحها مطرح میشود. نگاهی بیطرفانه به واقعیات جهان امروز نشان میدهد که ابرقدرتهایی چون روسیه و چین فقط در پی تحکیم منافع خود هستند نگاهی کاملا ابزاری به ایران دارند که متاسفانه سیاسیون و روحانیون همواره نسبت به آن سکوت کردهاند. ریشه این روسوفیلی در چیست؟ در مصلحت کشور یا اهداف جناحی؟
مذاکرهستیزی
در حالیکه روحانیون و ائمه جمعه به بحرانهای بینالمللی همچون دردسرهای اوکراین و تایوان برای روسیه و چین بیاعتنا هستند، و به جای توجه به تحولات مهمی چون فروش فنآوری موشکی به عربستان توسط چین، تنها بر غرب تمرکز کردهاند، باید پرسید ریشه این سکوت و بیاعتناییها چیست؟ مذاکرهستیزی یا روسوفیلی و ساینوفیلی؟ مسموعات ما از جلسات شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و حتی دفاتر برخی آقایان در حوزه ها حکایت از دستوراتی از بالادستها برای منع انتقاد از تقویت روابط با شرق، بخصوص با روسیه دارد. صحت چنین ادعاهایی را می توان با مطالعه خروجی خطبه های نماز جمعه و برخی یادداشتهای دیگر مذاکرهستیزان دید.
اشتباه، اشتباه، اشتباه
پرونده هستهای که بزرگترین اشتباه استراتژیک چند دهه اخیر کشور بود و کشور را از نظر توسعه و رفاه ملی یک سده به عقب کشید، تبعات بسیار دردناکی در رابطه روحانیت با دستگاه قدرت داشته است. وظیفه روحانیون و به خصوص امامان جمعه دیگر امامت مردم نیست، و عملکرد آنها در سخنرانیها و خطبههای نماز جمعه بیشتر شبیه وکیل مدافع حاکمیت در دادگاه افکار عمومی است. در صحنه سیاست خارجی هم رویکرد تشدید دشمنیها با غرب، کشور را در دامان ابرقدرتهای شرق انداخته که نه تنها گرهی از مشکلات نگشوده، بلکه تلاشهای دیپلماتیک برای رفع تحریم ها را مدتها بیاثر کرد. اما همه این معادلات «نگاه به شرق»، با تقویت برنامههای رژیم صهیونیستی در راستای گسترش پیمان ابراهیم و ترمیم روابط دیپلماتیک و نظامی در مرزهای شمال، غرب و جنوب کشور به هم ریخت. نتیجه این بلاتکلیفی، ادامه رویای تلخ زندگی برای مردم بود . مردم ما که سالهاست رنگ رفاه را ندیدهاند، پیوسته شاهد امنیتی شدن اعتراضات و محدود شدن زیرساختهای مردمسالاری در کشور شده اند.
کمکاریهای روحانیون در مبارزه با دوقطبیهایی که حاکمیت را به بیراهه برده، و سیاسیگری های آنها در تشویق تحکیم قوای جناحها در سهقوه، رویای مردمسالاری را به کابوسی تلخ تبدیل کرده است. نتیجه سیاستهای کلان هستهای و سیاست خارجی کشور نیز درهای توسعه را بر اقتصاد ما بست و اداره کشور را کمیته امدادی کرد. امروز که رفاه معیشتی و کرامت ملی تنها در کتابهای جامعهشناسی و اقتصاد وجود خارجی دارند، باید از روحانیون و امامان جمعه که به جای مطالبهگری از حاکمیت، مدام در تلاش برای آمادهسازی افکار عمومی برای چرخش به شرق هستند، پرسید: چرا به مردم آدرس غلط میدهید؟