سخنرانی اخیر رهبری در سالروز قیام مردم قم، با محوریت «غیرت دینی» دوباره توجه بسیاری از متکلمین را به گفتمان «زوال دین» و «دینگریزی» در جامعه معطوف کرد. سخنان رهبری که همچون همیشه حاوی چندین لایه از مفاهیم بود، در بسیاری از تحلیلها، به صورت عمیق درک نشد و لذا همه تقصیرها در مورد کاهش دینداری و گرایش به فرهنگ غرب در جامعه به گردن مردم انداخته شد. نگاهی کامل به سخنان رهبری اما، نشانگر لحن انتقادی معظم له از فعالیتهای فرهنگی و اقتصادی خدمتگزاران مردم در سالهای اخیر است. سیاستهای غلط، کمکاری و سفسطه رسانهای مسئولان و به خصوص روحانیون در دستگاه قدرت باعث شده سفره و سجاده مردم آسیب ببیند. عملکرد ضعیف مسئولان که در ردههای میانی و بالای حاکمیت به جای نظارت و اصلاح امور داخلی و اتخاذ سیاستهای عقلانی و سودمند برای خروج کشور از انزوای بینالمللی، همواره اشتباهات خود را توجیه کرده و یا حتی برای آنها تشویق شدهاند، مردم را هم از دستگاه جمهوریت و هم از دستگاه دینی کشور گریزان کرده است. در ورطه فعلی که حاکمیت تنها از مردم انتظار مقاومت، دینداری، و فرزندآوری دارد، و همچنان از مسئولیتهای خود در قبال تأمین رفاه و فرهنگسازی در جامعه شانه خالی میکند، این سئوال مطرح میشود که اسلام کدام نیاز فوری به اصلاح دارد، اسلام مردم یا اسلام حاکمیت؟
بسیاری از روحانیون و امامان جمعه از بیانات رهبری در ارتباط تصویری با مردم قم تنها کلیدواژه «غیرت دینی» برداشت کردند و در سخنرانیها و خطبههای خود تکرار کردند. این نگاه گزینشی باعث شد موضوع کلیدی سخنان ایشان مورد توجه واقع نشود و تنها به ابراز دلنگرانی در مورد افول دینداری در جامعه پرداخته شود. آنچه این سوءبرداشت روحانیون را تلختر کرد، مقصرنمایی مردم بود. امامان جمعه که سالهاست بین مردم و حاکمیت، دومی را انتخاب کردهاند و امت اسلام را در لابلای توفانهای اقتصادی و سیاسی رها نمودهاند، باید جوابگو باشند که چرا مسئولیت خود در برابر مردمی که ناخواسته هزینه اشتباهات و سوءمدیریتها و فسادها را به دوش کشیدهاند را ادا نکردهاند
رهبری «غیرت دینی» را چگونه تبیین کرد؟
رهبر انقلاب که همچون همیشه فراجناحی و فراسیاسی سخن میگفت، اهمیت دین را هم به روحانیون و هم به ملت یادآور شد. وی با اشاره به اینکه «در همهی حوادث تاریخی، حوادث اجتماعی، حوادثی که مردم وارد میدان شدند، پای یک مرجع دینی، یک عالِم دینی و عالِم شجاع، مبارز و سیاستشناس در میان است»، به تبیین اهمیت ایده «غیرت دینی» برای این دو عنصر مهم جامعه اسلامی پرداخت. پس از توصیف اهمیت دینداری در جامعه، رهبری سخنان خود را با یادآوری این موضوع به پایان میبرد که کشور در تحقق «حیات طیّبه» که معظمله آن را سعادت روحی و امنیت اقتصادی تعریف میکند موفق نبوده است. وی با بیان اینکه در حال حاضر «در وسط راهیم»، آرزو میکند که با همت مردم و روحانیت، به شرایطی در کشور برسیم که «در آن، هم دنیا هست، هم دین هست، هم رفاه هست، هم جسم هست، هم روح هست و تأمین همهی اینها وجود دارد، انشاءالله دست پیدا کنیم». حال که پس از سالها هشدار متخصصین اجتماعی، جامعه روحانیت قبول کرده که دینداری در جامعه به میزان نگرانکنندهای کاهش یافته، چرا روحانیون تنها از زاویه غیرت دینی به این مقوله مینگرند و زوایای دیگر این موضوع که به معیشت، رفاه، و فرهنگ خانوارها وابسته است، هیچگاه در مطالبهگریها محوریت ندارد؟
مطالبهگری برای مردم یا مطالبهگری از مردم؟
نگاهی به سخنان روحانیون و ائمه جمعه در سالیان اخیر نشان میدهد که در اکثر موارد، جامعه روحانیت به جای همکاری و همافزایی با امت، از حاکمیت طرفداری کرده و در بسیاری موارد برای توجیه بیتوجهی به مشکلات معیشتی، به نقد غیرمنصفانه مردم پرداخته است. این رویکرد که باعث شده روحانیت با توسل به بهانههایی چون انقلابی بودن و مصلحت نظام، از انجام وظیفه تاریخی خود در قبال مردم سر باز بزند، امید اصلاح امور در جامعه اسلامی را از مردم سلب کرده است. پس از وصف اوضاع فعلی جامعه، باید پرسید که روحانیت در این سالها که ملت ناخواسته متحمل فشار مشکلات معیشتی شده، و مدعی پرچمدار بودن غیرت دینی دارد، برای تسکین و ترمیم مصائب امت اسلام چه قدمهایی برداشته است؟ در ماههای اخیر که انتقادات بسیاری نسبت به کمکاریهای روحانیون در مطالبهگری برای مردم از حاکمیت و سکوت آنها در طرفداری از حاکمیت شنیده شد، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه ایده «مطالبهگری» را در خطبه ها تزریق کرد. این موضوع که تنها در کلام در خطبهها و سخنرانیهای روحانیون و ائمه جمعه مشاهده شده، به علت سطحی بودن برخورد آنها در این موضوع و بازتاب عملی در جامعه نداشته است. چه بسا بسیاری از ائمه جمعه در خطبههای جمعه خود مرتباً از مردم مطالبهگری میکنند و از آنها درخواست ادامه تحمل مشکلات معیشتی را مینمایند.
بیشتر بخوانید:

آیتالله کاظم قاضیزاده
مطالبهگری رسانهای، نه انقلابی
آنچه در چند دهه اخیر در سخنان و خطبههای روحانیون و ائمه جمعه در زمینه فرهنگی و معیشت مردم مشاهده کردهایم، تنها توجیه کمکاریهای حاکمیت، مقصرنمایی مردم یا دشمنان، و یا وعدههای توخالی بوده که با گذشت سالیان متمادی همچنان محقق نشده است. لذا مطالبهگریهای روحانیون تنها رسانهای بوده و برای اصلاح امور جامعه نبوده است. از این رو جای تعجبی نیست که سال به سال درصد رضایت مردم از حاکمیت کاهش یافته و از سوی دیگر شکاف میان مردم و روحانیت افزایش یافته است. امروز در جامعه روحانیت، الگوی فعالیت جهادی فقط تبیین رسانهای مسائل از موضعی است که سیاستهای حاکمیت را توجیه کند و از این رو امور نه تنها اصلاح نمیشود، بلکه نارضایتی مردم از عدم مطالبهگری واقعی روحانیون افزایش مییابد. آیتالله کاظم قاضیزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و استاد درس خارج فقه در برنامه زاویه شبکه چهار به نقد صریح این موضوع پرداخت. وی با اشاره به اینکه در نگاه بسیاری از مراجع تقلید، منجمله آیات عظام سیستانی، شبیری زنجانی و صافی گلپایگانی، روحانیت باید حضور حداقلی در ساختار حکومتی داشته باشند، از اینکه حوزه «تابع و توجیهگر حکومت» شده، شدیداً انتقاد کرد.
بیاعتنایی به فسادستیزی و اصلاح جهت حفظ آبروی نظام
در سال جاری که مشکلات معیشتی نه تنها مدیریت نشد، بلکه تشدید هم شد، جامعه روحانیت به جای مطالبهگری، به طرح مواضع حاکمیت پرداخت. خطبههای نماز جمعه بجای خطبههای آتشین و جهادی برای مبارزه با فساد و ناکارآمدیها در دستگاههای سهگانه، محلی برای اجرای خط مشیهای سیاستزده و مصلحتجویانه شورای سیاستگذاری ائمه جمعه شدهاند. اینگونه استفاده های سیاسی و جناحی از تریبون نماز جمعه مردم را از دین و مصلیها رانده و باعث افزایش دینگریزی شده است. سایت مردم و روحانیت در سالهای گذشته بارها نسبت به اثرات منفی بیاعتنایی روحانیون به مسائل معیشتی ملت هشدار داده بود. همچنین در گزارشات خطبههای نماز جمعه مرتباً نسبت به پیامدهای طرفدارای روحانیون از موضع حاکمیت و عدم مطالبهگری ائمه جمعه در تشدید نارضایتی مردم از حاکمیت تذکر داده شد. از این رو جای تعجبی ندارد که با عمیق شدن شکاف میان مردم و روحانیت، در جامعه اسلامی «غیرت دینی» مردم کمتر خودنمایی کند.
بیشتر بخوانید:
بجای تذکر به مردم، برای مردم نمونه دینداری و امامت کنید
حتی هنگامیکه برخی دلواپسان مردم در حوزه خواستار رفع وابستگی حوزه از «حاکمیت» شدند، خیل عظیمی از روحانیون در مدار قدرت، آن را «جدایی حوزه از سیاست» خوانده و کوشیدند تا اصلاحات لازمه که برخی از متفکرین حوزه نیز از آن حمایت کرده بودند، منحرف شود. این قبیل دعواهای جناحی که روحیه انقلابی حوزه را زدوده و فضای آن را سیاسی و جناحی کرده، پیامدهای مخربی در تضعیف عملکرد حوزه در زمینه تبیین و تبلیغ دین داشته است. بجز ناکارآمدیهای فرهنگی، همانطور که در بالا گفتیم، بخش حکومتی روحانیت با توجیه بی چون و چرای مواضع حاکمیت، عملکرد سیاسی مخربی داشته که نتیجه آن رویگردان شدن مردم از مسجد و مصلیها، و رواج مکاتب رحمانیت امثال آقامیریها بود.
بیشتر بخوانید:
رویکرد روحانیت در اصلاح فرهنگی جامعه که به «زیر سئوال بردن غیرت دینی مردم» و «مقصرنمایی دشمنان» خلاصه میشود، شکاف میان مردم و روحانیت را به حدی عمیق کرده که نهادهای انقلابی چون نماز جمعه و مساجد دیگر مأمن امت نیستند و فقط محلی برای تبلیغات رسانهای حاکمیت شدهاند. پس از مناقشات پرونده هستهای کشور که متاسفانه نهایتا به انزوای بینالمللی ایران انجامید، این مردم بودند که هزینه مقاومت را پرداختند و به رغم این فداکاریها، امامان جمعه به جای مطالبهگری برای احقاق حقوق آنها، هنوز هم از مردم انتظار مقاومت دارند و عملا مشکلات را به گردن مردم می اندازند.
جامعه روحانیت طی صدها سال همیشه در مقابل ظلم ایستاده و امید ناامیدان بوده و در شرایط کنونی هم باید با اصلاح رویه فعلی، به جای دعواهای جناحی و توجیه بی چون و چرای سیاستهای دولت، حرف نشنیده ملت را از تریبونها فریاد بزنند. وقت آنست که امامان جمعه به جای تقیه رسانهای به نفع حاکمیت، برای مردم مطالبهگری واقعی بکنند.