«اتریش بدون ایمان مسیحیِ زنده دیگر اتریش نخواهد بود». این جمله قصار پاپ بندیکت شانزدهم در دیدار تاریخی وی در یادبود بازماندگان کشتار یهودیان اتریش در سپتامبر ۲۰۰۷ میلادی بود. پاپ در این سخنرانی جملات دیگری را نیز به زبان آورد که به بیانی، رویکرد سیاسی و مشغله فکری احزاب مسیحی حاکم در اتریش را خلاصه نمود. او از نرخ نزولی زاد و ولد و پیری جمعیت در آستانه رشد بیسابقه ورود مهاجرینِ اکثرا مسلمان، گلهمندی کرد. به خصوص موضوع اخیر مهاجرین ترک که قرنهاست به عنوان معضلی برای روابط سرزمین اتریش و ترکهای عثمانی مطرح بوده، امروز نیز هنوز یکی از معضلات سیاست داخلی اتریش بحساب میآید. بیشک واتیکان به عنوان قبلهگاه تفکرات کاتولیکی و جمعیت اکثریت کاتولیک اتریش، یک نقش بسیار کلیدی در تفکر دینی-سیاسی مومنین کاتولیک و احزاب مسیحی این کشور دارد. به خصوص اینکه اتریش به لحاظ تاریخی دروازهای بود که سپاه اسلام فراتر از مرزهای آن به اروپا عبور نکرد و به نوعی لشکر اسلام در همین منطقه از حرکت رو به جلو بازماند.
اتریش را میتوان بیشک با آمار هفتاد و سه درصد مسیحیان کاتولیک، یک کشور دینی و با اکثریت کاتولیک در اروپا شناخت. حضور پاپهای مختلف در طول دهههای گذشته نیز گویای اهمیت این نگاه دینی به این کشور کوچک بودهاست. اما اهمیت امروز اتریش مدیون تاریخی است که پس از جنگ جهانی دوم، بخشی از کلیسای کاتولیک و مردم این کشور، به دلیل عدم رضایت به الصاق به آلمان نازی تجربه کردند. در نتیجه، در آن دوره، این قشر مذهبی شدیدا مورد آزار و ایذای نازیها قرار گرفتند. نقش روحانیون کاتولیک و ایستادگی آنها در کنار مردم باعث این قرابت و اهمیت تاریخیِ اتحاد بین مردم و روحانیت کاتولیک شد. تا به امروز این اهمیت و حضور در تعدَد کلیساها و صومعهها و حتی سازمانهای خیریه مسیحی که منتسب به کاتولیکها هستند، نمود بارز و پررنگی دارد. نه تنها آوازه این سازمانهای کاتولیکی در اتریش بلکه در سرتاسر اروپا نیز طنینانداز شدهاست. مورد قابل ذکری که از همین دسته فعالیتهای دینی نشات گرفته، سازمان خیریه کارتیاس است که شناسهای مهم از دستگیری از فقرا، تامین مایحتاج و خوراک برای افراد بیسرپناه دارد. این سازمان در طی جنگ جهانی اول در اتریش با نیت کمکهای بشردوستانه توسعه یافت. فعالیت آنها کمکم به کمک به مردم گرسنه و فقیر در سطح جهانی منجر شد و همچنین به افراد کمتوان نیز تعمیم پیدا کرد. قابل توجه است که این سازمان در زمینه کمک به آوارهگان جنگی در طی جنگ سوریه نیز نقش مهمی داشتهاست. ناگفته نماند حتی حضور این سازمان در کمک به زلزله بم نیز یکی از مصدایق اهمیت و کمک این سازمان مهم کاتولیکی است که از وجهه و اهمیت خاصی، نه تنها در میان مسیحیان بلکه غیرمسیحیان نیز برخورداراست که به نوعی با اهتمام به امور خیریه به نوعی آموزههای دینی را در عمل به سطح جهانی برده و نام و شهرتی برای خود به پا کردهاست.
شاید بتوان به لحاظ مقایسهای، اتریش را از رقیب آلمانیزبان دیگرش یعنی کشور آلمان به نوعی از لحاظ کمَی، دینیتر و پایبندتر به اصول دینی دانست. البته تا حدودی باید پذیرفت که جمعیت ۹ میلیونی اتریش در برابر ۸۳ میلیون آلمانی نیز از جهاتی امکان تعدد و تنوع سیاسی قابلقیاس با آلمان را ازمیان میبرد. به همین دلیل نباید انتظار داشت که اتریش به اندازه آلمان دارای تنوع سیاسی معناداری باشد. چون فقط چند حزب حاکم ترکیب اصلی را شکل میدهند و حتی حدود هشتصد حزب ثبتشده در اتریش، نمیتوانند لزوما بر صندلیهای پارلمان، تاثیر عمدهای بگذارند. ولی این به این معنا نیست که در صندلیهای محلی و در شهرها و مناطق مختلف حرفی برای گفتن در عرصه عمومی و سیاسی نداشتهباشند. به هر روی، تقریبا شبیه آلمان ولی در اشلی کوچکتر از لحاظ جمعیتی، حزب سوسیال دموکرات مسیحی اتریش نیز به اندازه نفوذ مسیحیان در آلمان، در انتخاب صدراعظم و ایجاد ائتلاف اصلی با احزاب دیگر، برخوردار است. البته باید خاطرنشان کرد که احزاب به طور رسمی اعلام نمیکنند که تعالیم و آموزههای دینی مسیحی یا بعضا تعالیم اسلامی، به دلیل ازدیاد جمعیت و گروههای مسلمان در اتریش، را در عرصه حکومتی اجرایی میکنند. ولی به هر حال بحث و مجادله و دخیل کردن امر دینی در گستره عمومی امری پذیرفته شدهاست. البته در این بین، به طور خاص، مجادلاتی نیز بین گروههای دینی صورت میگیرد که نمود بیرونی آن در عرصه سیاست در امر مهاجرت و وضع قوانین به طور قابلتوجهی دیده میشود. به گونهای، در اتریش سازمانهای مذهبی به نوعی به فعالان سیاسی تبدیل شدهاند که بعضا به مجادلات سختی در عرصه سیاسی دامن میزنند. حتی ظهور احزاب افراطی نیز به زعم بسیاری، به خاطر این دخالتها در سیاستزدگی امر مهاجرت اتفاق افتاده که به طور کلی، مردم اتریش را نگران کردهاست. اما این مجادلات با صحبتهای گروههای مذهبی برای همزیستی و توازن در دخالتها و عدم حکومتیشدن مجادلات، به رفع اختلاف انجامیدهاست.
در بحث دین و سیاست در اتریش، درک پیشینه دخالتهای نابجا و خانمانسوز طیفی از مسیحیان کاتولیک در طی سالهای بین دو جنگ قابل تامل است. حمایتهای ناروا از دولت نازی و آنچه از آن به یادگارمانده، تا به امروز به نوعی زنگ خطر حکومتسازی نقش روحانیون را در همین دوران امروزی به صدا درمیآورد. به گونهای که وقتی جدالی در بین گروههای دینی رخ میدهد، ترمز خطر را خود مردم میکشند و نمود بیرونی آن را در انتخابات، به صورت واضح مشاهده میکنیم. این توازن با نگاهی به پیشینه تاریخ دین و سیاست در اتریش و آنچه بر مردم گذشته و نگاهی که مردم به حوزه دین در عرصه سیاسی و حکومتی دارند، الگو بسیار جالبی است که سیاستمداران اتریشی را نیز به توجه به حوزه دین ترغیب میکند. از طرفی، گروههای دینی به مسایل کشوری واکنش نشان میدهند (نمونه پاپ) و این گروهها نیز به خوبی میدانند که مردم دیندار هم به عملکرد آنها توجه نشان میدهند. همین امر باعث رونق کار و امور خیریه در سطوح بالا و کیفی میشود که سطح استاندارد خدمات دینی را در چشم دیندار و بیدین در جامعه اتریش بالا میبرد. از طرف دیگر، همین تلاش و استاندارد بالا در حوزه سیاسی و حکومتی نمیتواند تلاش و حضور روحانیت و دین را در عرصه سیاسی نادیده بگیرد. در نتیجه این توازن با همه افت و خیزهای موجود به حالتی پویا حفظ میشود. یعنی گفته پاپ در باب مهاجرت امری جدی تلقی میشود. روند نزولی زاد و ولد در سیاستهای حکومت از درجه اولویت بالایی برخوردار میشود. و در عین حال، حرف و نظر کسی چه در حوزه دین و چه در حوزه فرادینی مسکوت نمیماند بلکه بدان نیز جامه عمل میپوشانند.