در روزهای پایانی اولین ماه از قرن جدید، نقد و بحث درباره عملکرد دولت رئیسی جلوه و نمود بیرونی خاصی به خود گرفت. به طور خاص، نقدهایی که در یک رشته توییت از حجتالاسلام جلیل محبی در فضای مجازی بیرون آمد، ریاست جمهوری، مشاوران و عملکرد قوه مجریه را مورد نقد قرار داد. البته، نظرات له و علیه ایشان نیز کم نبود که در اوضاع کنونی قابلتامل است.
صحبتهای حجتالاسلام محبی با این مقدمه آغاز شد که « چند ماه از تشکیل دولت آقای رئیسی میگذرد. کم کم میتوان شناخت دقیق تری از این دولت به دست آورد» و از همین رهگذر این مجوز را برای شخص آقای محبی به دست داد که عملکرد حوزههای اقتصادی، فرهنگی، عمرانی و سیاسی رئیس دولت را از بیرون مورد نقد قرار دهد. بعد از آن، آقای محبی با کاربرد عبارت « دوربین درمانی» به مشاوران رسانهای آقای رئیس جمهور تاخت و برنامههای رسانهای دولت را نمایشی خواند و نقد خود را به «امور حاکمیت و تشخیص صحت و سقم پیشنهادات وزا و معاونین» تعمیم داد. در مقابل، شخصیتهایی در فضای رسانه از جمله مسعود براتی در پاسخ چنین توییت کرد: «برادر این چیزهایی که نوشتی نقد نیست. هنوز چند روز از توصیه آقا نگذشته.» و دکتر سیدعبداله متولیان نیز در پاسخ به نقدهای آقای محبی چنین توییت کرد: «در بلندمدت قطعاً به ضررشما، ضرر لباس روحانیت و سبب ناامیدی و بیاعتمادی مردم خواهد شد.»
جلیل محبی در توصیف توییتری، خود را «بیربط به چپ و راست، اصلاحطلب و اصولگرا و مرید امام حسین (ع)» میخواند. او در قامت دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر مناظرهای جنجالی درباره شورای نگهبان با مصطفی تاجزاده داشت و همواره در موضع گیری صریح بوده است. ایشان یکی از اولین مسئولانی نیز بودند که بحث امر به معروف و نهی از منکر حاکمان را مطرح کردند و اکنون هم در واقع از همین موضع، به طرح منطقی نگرانیهای خود از نحوه مدیریت و تصمیمگیری دولت پرداخته اند. در مقابل، انتقادها به ایشان تنها از سر خشم و یا تلاش برای عدم شفافیت بوده است.
موضع گیری هایی همچون اظهارت اخیر حجتالاسلام محبی میتواند عاملی برای نزدیک مردم به روحانیت باشد. ما در وبسایت مردم و روحانیت، بارها به نگرانیها نسبت به آسیبدیدن قشر روحانی بدنه در جامعه پرداخته ایم و یادآور شدهایم که مردم روحانیت را بخشی از دولت و حاکمیت میپندارد و از همین رو، روحانیت را شریک سوءمدیریتهای حاکمان می پندارد. آمار و نظرسنجیهای ما نیز حاکی همین نکات بوده که همراهی بلاشرط روحانیت با دولت و حاکمیت، لاجرم به جایگاه طلاب خدشه وارد میکند و شکاف مردم و روحانیت را افزایش می دهد.
فارغ از هر گونه تعصب جانبدارانه باید اذعان داشت که دستکم صداقتی که در کلام حجتالاسلام محبی مستتر است، میتواند الگویی برای دیگر طلاب باشد. آنچه به نقد از مشاوران و معاونین ریاست جمهوری درباره سیاست دوربینی از آن یاد شده، طعنهای است به سفرهای استانی ریاست جمهوری و مسایل حاشیهای پیرامون نگاه و تبلیغات رسانهای که شخصیت رئیس جمهوری را هدف قرار نمیدهد و بیشتر نقدی منصفانه است به نحوه مدیریت و سیاستگذاری تیم رئیسی.
اکنون با نزدیک شدن به سالگرد سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، مردم خواستار تحقق نسبی وعدههای آقای رئیسی هستند، ولی در مقابل شاهدیم که فقر و تورم و معضلات معیشتی مردم افزایش یافته و تمرکز آقای رئیسی هم همچنان بر «دوربین درمانی» است. درست است که سیاست و اقتصاد یک شبه و به صورت دستوری رفع و رجوع نخواهند شد، ولی انتظار برای «نتیجهمحوری» که از شعارهای خود آقای رئیس جمهور بود نیز باید مصداق عملی و بیرونی به خود میگرفت. لحن کلام افرادی همچون آقای محبی به مذاق بعضی خوش نمیآید ولی واقعیت این است که انتظار می رفت امامان جمعه هم دستکم با این صداقت و صراحت به امر به معروف حاکمان می پرداختند و در مواجه دولت و مردم، طرف قدرت را نمی گرفتند.
در پایان باید به یک پارادوکسی هم اشاره کنیم که در رویکرد برخی از منتقدان سیاستهای دولت مضمر است. طبیعی است که انتقادهای اصلی به سیاستگذاریهای مالی و اقتصای دولت سیزدهم وارد باشد، و در واقع، بهبود وضعیت معیشتی مردم عادی باید در راس مطالبات مدافعان و منتقدان دولت باشد. در این میان اما، نمیتوان از سیاست خارجی غاقل بود و نمیتوان مشکلات اقتصاد را بدون توجه به پسزمینههای سیاسی آن مورد تحلیل قرار داد. وقتی آقای رئیسی را به نقد میکشیم باید در نظر داشته باشیم در چه جایگاهی از عمل و نگرش سیاسی به نقد نشستهایم. از یک سو، به ریاست جمهوری حمله میکنیم که چرا نقدینگی را افزایش میدهد و چرا برنامهای برای جذب سرمایه ندارد، و از سوی دیگر، مذاکرهکنندگان اتمی کشور را به وادادگی متهم میکنیم و مسیری را ترسیم می کنیم که عملا به بن بست مذاکرات هستهای و ادامه تحریمها میانجامد. باید بپذیریم که با ادامه تحریمها، دولت درآمدی نخواهد داشت و با وجود کسری بودجه، چارهای جز چاپ پول و افزایش بیشتر حجم نقدینگی نیست که نهایتا، به افزایش تورم می انجامد.
به هرحال در بحث انتقاد از دولت باید انصاف را رعایت کرد ولی حامیان دولت هم باید از انتقادهای سازنده استقبال کنند و باید هشیار باشند که اگر امروز، کاستیها را نبینند، فردا خیلی دیر خواهد بود. در دولت قبل هم شاهد بودیم که چگونه بی توجه به مطالبات عمومی برای نظام هزینهساز شد و لکه بزرگی بر کارنامه دولت حسن روحانی باقی گذاشت. همانطور که حجت السلام محبی یادآور شده، بخش قابل توجهی از مشکل، ناشی از مشاورههای غلطی است که به ریاست جمهوری ارائه می شود. تعامل نزدیکتر با مردم و گوشفرا دادن به درد و دل آنها می تواند گام مهمی در تصحیح امور باشد.