آیا توقف مذاکرات هستهای از نگاه روحانیت یک بحران به شمار میآید؟ فارغ از آنچه روحانیون از منبر نماز جمعه درباره مذاکرات میگویند، در خلوت محفلی خود چه رویکردی به مذاکرات دارند؟ از یک سو امامان جمعه بر اقتصاد مقاومتی و کوتاه نیامدن در مذاکرات تاکید می کنند، ولی از سوی دیگر با مردم مناطق متبوع خود مرتبطند و قطعا در جریان فشار تحریم ها و مشکلات شدید معیشتی مردم هستند و بعید است که با همشهریهای خود احساس همدلی نکنند. بسیاری از امامان جمعه صحبتی از ضرورت به سرانجام رسیدن مذاکرات برجامی نمیکنند ولی وقتی پای صحبتهای کارشناسان می نشینند، چیز جز لزوم احیاء برجام و کاهش تنشهای منطقهای نمیشنوند. به همین علت است که بنظر میرسد، رویکرد واقعی روحانیت (که البته به زبان نمی آورد) بسیار نزدیک به نظراتی باشد که مردم به زبان میآورند.
آنچه در نظرسنجیهای وبسایت «مردم و روحانیت» و سایر بررسیهای مرتبط با مذاکرات هستهای در فروردین ماه منعکس بود، گویای یک سکوت غیرمنتظره درباره مذاکرات برجامی بود. یافتههای نظرسنجیها حکایت از آن داشت که موضع روحانیون مبنی بر جدی نگرفتن احیای برجام، در تقابل مستقیم با نظر مردم داشت و ۶۱ درصد رایدهندگان مخالف پافشاری روحانیون بر مواضع و خطوط قرمز بودند. البته باید به این نکته هم توجه داشت که این نظرسنجیها به طور خاص در فروردین ماه صورت گرفته است و روندی که پیش از آغاز سال ۱۴۰۱ شاهدش بودیم، تفاوتی فاحش با اظهارات مطرح شده در سال جدید داشت. در واقع وقتی به ماههای قبل مینگریم، با سیر موافقت کلی روحانیون با روند مثبت مذاکرات احیای برجام روبرو میشویم. ولی با بروز بحران اوکراین و آغاز سال جدید، به نظر میرسد، بنظر میرسد که رویکرد شورای سیاستگذاری تغییر کرده و به جای احیای برجام، «بیتدبیریها و سومدیریت در اقتصاد مقاومتی» مورد تاکید قرار گرفته است (نگاه کنید به اظهارات سید مرتضی افقه، استاد دانشگاه اهواز.)
با توجه به روند فوق الذکر میتوان نتیجه گرفت که وقتی نوع نگاه روحانیون به یک باره بعد از شروع سال تغییر میکند، به این دلیل است که شورای سیاستگذاری به نوعی روایت جدیدی را در دستور کار خطبههای نماز جمعه قرار داده است. مشکل اینجاست که رویکرد شورا، دستوری و از بالا به پایین است و قطعا با نظر واقعی بسیاری از امامان جمعه تباین و یا حتی تضاد دارد. در واقع اگر با تک تک امامان جمعه – و به خصوص امامان جمعه شهرهای کوچک – صحبت شود، احتمالا اکثر آنها نظر مشابهی با رای دهندگان دارند و ریشه مشکلات معیشتی را سهگانه تحریم و فساد و سوءمدیریت قلمداد میکنند. ولی متاسفانه این تحلیلها، در خطبه های آنها منعکس نمیشود.
البته نگاه به داخل و رفع سومدیریتها و مشکلاتی که از خود نظام حاکمیتی و عدم شفافیتها و کمکاریها حاصل شده، بر کسی پوشیده نیست. اما آنچه باعث نگرانی است، تداوم نظرات فرافکنانه است که در همه دولت ها هم ادامه داشته، روندی که شاید از دوره ریاست آقای روحانی به بعد به عنوان فراروایت اصلی دولتها باب شد. به عبارتی، دولت روحانی همه تقصیرها را گردن دولت پیشین میانداخت و حتی تا آخرین روزهای دوره دوم خود نیز، مسئول همه مشکلات، دولت قبلی بود. از طرف دیگر، آنچه در شعارهای سالهای اخیر از سوی مقام معظم رهبری مورد تاکید قرار گرفته، محوریت اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال بوده است. در وضعیت اقتصادی اما نیز بهبودی حاصل نشده و کارگزاران نظام و از جمله روحانیت نیز در اکثر موارد دست به فرافکنی زده و از پذیرش مسئولیت سر باز زده است. در این میان اما یک فاکتور تعیین کننده در وضعیت اقتصادی یک دهه گذشته ثابت مانده: مذاکرات هستهای.
بر حسب آنچه بحث کردیم و بر چارچوب نظام آماری موجود در کشور و نظرسنجیهای سایت مردم و روحانیت، یک گزاره همیشه مصداق عینی دارد: مردم همیشه موضوع هستهای را جزو عوامل اصلی موثر بر اقتصاد قلمداد کردهاند و هیچ فرافکنی از سوی مردم در این مورد پذیرفته نبوده است. آیا مردم به سومدیریتها و فساد اعتراض داشتند؟ جواب مثبت است. آیا مردم به دانشبینانی و تولید نظر مثبت دارند؟ قطعا جواب مثبت است. ولی افتادن در ورطه هیاهوگری و استفاده ابزاری و سیاسی از شعارهای سال چه از جانب روحانیت و چه از جانب کارگزاران، قطعا هیچ دردی از مشکلات معیشتی را حل نکرده، بلکه به حجم نگرانیها هم افزوده است. این شیوه نگرش و رویکرد شعاری از جانب روحانیون نیز در سالهای اخیر باعث فشار مضاعف و کارهای غیرعلمی و غیرعملی شده و به غیر از صرف هزینههای هنگفت، ماحصل دیگری برای مردم نداشته است.
در جمعبندی نهایی، وضعیت حاکم در کشور به گونهای است که مردم انتظار دارند روحانیت یکجانبه، مناسبتمحور و جناحی عمل نکند. اگر فسادی در کشور حاکم شده و اگر مسئولی شعار ایستادگی و مقاومت داده ولی خود و خانواده اش به شکل دیگری عمل کرده، روحانیت نباید توجیهگر این رفتارهای منافقانه باشد، بلکه خطبههای نماز جمعه باید به مثابه بلندگوی مطالبات مردمی عمل کند. اگر موضوع هستهای به معضل دو دهه اخیر ما تبدیل شده، گریز و پرش از آن دردی را دوا نمیکند و امامان جمعه باید با واقعگرایی، نسبت به سقوط اقتصادی کشور هشدار دهند. نگاه روسوفیلی به مساله اوکراین داروی درد مردم کشور عزیزمان نیست که باعث مکث در مذاکرات شود. وقتی نگاه به جوان و امیدآفرینی مساله امروز نمازگزاران ماست، نگاه روحانیت نیز باید منطبق بر این مطالبات مردمی باشد.
فساد، سومدیریتو موضوع هستهای سهگانهای است که روایتگر مطالبات واقعی مردم کشورمان است. امتناع از ورود به این مباحث و یا فرافکنانه عمل کردن امامان جمعه، جز دور کردن مردم از روحانیت را به ارمغان نخواهد آورد.