خواهران طلبه آبروی انقلابند. این جمله و جملاتی در باب طلاب زن در کشور گفته دیروز و امروز مقام معظم رهبری نیست. ایشان از وجود «فقیه زن» به عنوان الزامات جامعه سخن گفته و به ارزشمندی حضور زنان در عرصه دینی و فقهی تاکید کردهاند. البته جامعهالزهرا در شهر قم اولین حوزه بانوان در سال ۱۳۶۳ با فرمان امام راحل (ره) تاسیس شد ولی بعدها با رهنمودهای مقام معظم رهبری، مرکز مدیریت حوزهها پایهگذاری شد و بر تعدد حوزههای خواهران افزوده شد که تا به امروز به مرز ۵۰۰ مرکز آموزش حوزوی خواهران در سطح کشور رسیده است. «وبسایت مردم و روحانیت» در گذشته به بحثهایی درباره مجتهدین زن پرداخته و مقالهای تحت عنوان «خبرگان خبرگان ندارند؟» به نگارش درآوردیم و دغدغهمندی خود نسبت به حوزه زنان و روحانیت را ابراز کردیم. اما آنچه در این سالهای اخیر با وجود سوءمدیریتها و کمبودها مخصوصا در حوزه اقتصاد و معیشت، خواهران در عرصه حوزه نیز از این مصائب در امان نبودند و آنچه به عنوان آبروی انقلاب از آن یاد شد، علیرغم تمام توجهات رسانهای، چیزی از گرفتاریهای این حوزه نکاسته است.
تازهترین مساله موجود در حوزه خواهران، عدم برابری در دریافت وجوهات شرعی در مقایسه با حوزه برادران است. حجت الاسلام صابر جعفرزاده از اساتید حوزه عملیه در طی یادداشتهایی به گزارش صدای حوزه، به مسایل مربوط به بانوان حوزوی پرداخته است. با استناد به نظرات این استاد آگاه حوزه، قریب به ۴۰۰ هزار نفر از حوزویان خواهر در نظام حوزوی کشور که برابر با برادران در امر ترویج ایمان مکلف و متعهدانه عمل میکنند، از دریافت وجوههات برابر با برادران بیبهره هستند که این امر شامل هزینه معیشت و زندگی برای این خواهران نیز میشود. البته حجتالاسلام جعفرزاده معتقد است که این امر باید فرای فضای رسانهای به عنوان امری فقهی بدان رسیدگی شود و از همین رهگذر در فضای خود حوزه نیز به مرحله الزام و برابری با برادران حوزوی برسیم. از باب مطالبهگری هم که بنگریم، نویسندهای ناشناس در خبرگزاری فارس نیز با استناد به آیه ۶۰ سوره توبه (إنما الصدقات للفقراء و… فی سبیل الله)، با مصداق قرار دادن فعالیت خواهران به عنوان امری فی سبیلالله، خواهران را مستحق همان شهریهای دانسته که برادران بیهیچ مطالبهگری آن را دریافت میکنند.
سوای عملکردهای ناصواب اخیر در استادیوم فوتبال در مشهد یا قضیه جداسازی پارکها، عدم عدالت در تخصیص مکان مناسب عبادت برای بانوان (در مساجد و مکان های مذهبی) نیز از دیگر مسایل مربوط به امور زنان و به ویژه طلاب زن است. همانطور که در مقاله اخیر صدای حوزه در باب مردانهسازی عبادتگاهها و مساجد، آمده، بی توجهی به حضور زنان یک معضل جدی است که متاسفانه روحانیت هیچ توجهای بدان نکرده است. شاید بپرسید این چه رابطهای با طلاب زن دارد؟ دقیقا رابطه در بسترسازی در حوزه عبادتگاهی زنان است. اگر مسجد فضاسازی درستی برای حضور زنان نداشته، چه انتظاری می توان داشت که مجتهد زن جایگاهی در بحث فقهی و تعلیمی داشته باشد؟ وقتی مسجد شمولیت زنانه ندارد و دردسر مسجد نرفتن کمتر از مسجد رفتن باشد، چه انگیزهای برای زنان برای رفتن به مساجد ایجاد میشود؟ دکتر خدادادی در صحبتهایی درباره «بالانشینی زنان» در مساجد به صورت مصداقی از بالارفتن از پلهها برای زنان مسن که عملا غیرممکن یا طاقتفرساست، سخن میگوید و به نوعی مساجد را دوستدار زن نمیبیند. یا مواردی از قبیل پردهکشی نامتناسب یا پشت سر مردان قرار گرفتن با حضور کودکان و یا عدم توجه به نمازگزارانی که دچار کمتوانی جسمی هستند، همه و همه این بار مضاعف را بر دوش زنان دوچندان میکنند و حکایت از حاکمیت مطلق یک نگاه مردانه بر فضای حوزه و مسجد دارد. در چنین شرایطی چه انتظاری از طلبه زن خواهیم داشت که میداند و میبیند که هیچ توجهای به حضور او در مکانهای مرتبط با تخصص وی نمیشود و از بسیاری جهات به حاشیه رانده میشود.
در تحلیل نهایی، وقتی سخن از زنان و مرجعیتبخشی به حوزه زنان مورد استناد نظام حوزوی کشور قرار میگیرد، وقتی از حوزه زنان به نام آبروی انقلاب یاد میشود ولی آنچه برشمردیم نشان از حاشیهانگاری و بیتوجهی است، یا باید سطح انتظارات را پایین آورد و یا اینکه دست از سخنان تجویزی و غلوهای توصیفی در حوزه زنان برداشت. وقتی طلبه زن از کمترن میزان درآمد معیشتی برخوردار نیست، صبحت درباره مباحث دیگر، کمی خارج از موضوع و بعضا ملالآور به نظر میرسد. وقتی تاثیر اقتصاد کشور به نوعی بر همه جنبههای فوق، تاثیر میگذارد و بهبود شرایط معیشتی، به رونق حوزه خواهران نیز میانجامد، پس باید دستاندکاران نظام چارهای کلی بیندیشند. زن طلبهای که با اشتیاق و ذوق به سطوح بالای فقاهت میرسد، و به گفته معاونت آموزش حوزه عملیه در مقایسه با آقایان از آمار بالاتر نخبگان برخوردار است، چنین برخورد از جنس نامطلوب را مشاهده میکند، ممکن است اساس تعهد و انگیزهاش مورد هجمه واقع شده و دچار افسردگی شود. عواملی اینچنینی در جامعه امروز ما نه تنها قشر بزرگی از مردم بلکه در این مورد خاص، بانوان را به طور هدفمندتری مورد حمله قرار میدهد و این قشر آسیبپذیر را بیش از پیش شکننده میکند.
امروز آبروی انقلاب تحت هجمه و آسیب است. اقتصاد و معیشت طلاب همیشه دشوار بوده ولی وضعیت خواهران طلبه دشوارتر است. آمار بالای فارغالتحصیلان حوزه خواهران و عدم رسیدگی به این قشر از روحانیت زن در درازمدت قطعا آسیبهایی جدی به حوزه دین و روحانیت مردم خواهد زد و پیش از آنکه دیر بشود، مدیریت حوزه باید فکری برای این بی عدالتی های فراگیر بکند. این بی عدالتیها نه تنها تاثیری مستقیم بر خواهران طلبه دارد، بلکه به شکلی غیرمستقیم بر کل جامعه زنان دیندار اثری سوء خواهد داشت.