اگر در کوچه و بازار و یا در صفحات روزنامهها و تو در توی شبکههای مجازی گشتی بزنیم، میبینیم که دغدغههای اقتصادی و مشکلات معیشتی در صدر موضوعات قرار میگیرد و پس از آن مسائلی داخلی و خارجی که در حل مشکلات معیشتی، کلیدی و حیاتی هستند مانند رفع و خنثی سازی تحریمها، بازبینی الگوی مقاومت در منطقه با توجه به تحولات اخیر، مبارزه با فساد سیستمی و ترمیم اعتماد عمومی. در این میان باید دید آیا روحانیون در این زمینه میتوانند همچنان «همراه با مردم، همگام با مسئولین» باشند و یا زمان آن رسیده که مواضع مشخصی در این موارد بگیرند، با یکی همراه و همگام شوند چون به نظر میرسد دلیل اصلی کاهش اعتماد عمومی همین عدم همراهی و همگامی مسئولین با مردم است.
پیشتر هم در سایت مردم و روحانیت از زوایای مختلف به نقش و جایگاه سنتی و امروزی روحانیت در جامعه و در ارتباط با حاکمیت مطالبی درج شدهاست اما به عنوان
پیشزمینه این نوشتار لازم است مرور مختصری بر برخی از پژوهشهایی که در این زمینه انجام شدهاست داشته باشیم.
یکی از این پژوهشها که در سال ۱۳۹۳ در سپهر سیاست چاپ شد نقش و جایگاه اجتماعی و سیاسی روحانیت در سه دهه بعد از انقلاب اسلامی در آن توسط رضا عیسینیا، استاد علوم سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است. هر چند یک دهه پس از آن، بازبینی و پژوهشهای بیشتری در این زمینه لازم به نظر میرسد اما نکات قابل تأملی در این پژوهش وجود دارد که خواننده آگاه میتواند تحولات جایگاه روحانیت در دهه گذشته را در همان آینه ببیند.
بسیاری از کارشناسان همنظر هستند که انقلاب اسلامی روحانیت را به شکلی جدی در صحنههای سیاست وارد کرد که نیازمند کسب صلاحیتهای جدید از سوی روحانیت بود. رضا عیسینیا در این خصوص مینویسد: روحانیت، برای ترویج و تحکیم دین میتواند یکی از سه موضع زیر را در دوران ما اتخاذ نماید:
- یا جهت اجرای احکام اسلامی، در دوران جمهوری اسلامی، حضوری فعال و پویا داشته باشد و در راستای نظام سیاسی حرکت کند.
- یا منزوی باشد و سر در لاک خود داشته باشد؛ که در این صورت، برچسب و انگ بیمسئولیتی و ترسو و … از دو ناحیه، – چه از جانب طرفداران نظام سیاسی و چه از جانب مخالفین نظام سیاسی، – زده میشود.
- و موضع سوم این که، یا این روحانی، با نظام سیاسی موجود مخالف باشد؛ آن هم به خاطر عدم اجرای احکام اسلامی که در این صورت خطرات زیادی را باید به جان بخرد.
دیماه گذشته، رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، حجت الاسلام حاج علی اکبری در دوازدهمین اجلاسیه سراسری جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و علمای بلاد، به تصویر و ذهنیت عمومی مردم از جامعه روحانیت اشاره و اظهار کرد: مجموعه مطالعات انجام شده به اضافه مشاهدات میدانی حکایت از این دارد که سرمایه اجتماعی روحانیون دچار آسیب های قابل توجهی شده است. وی همچنین توصیه کرد که «روحانیت باید به جایگاهی برگردد که نماد خدمت، وحدت و مأمن باشد.» حاجعلیاکبری گفت: روحانیت باید به خانه خود یعنی مسجد برگردد و فراموش نکند که همواره خانه روحانیت در صحنه اجتماعی، مسجد است. هرچند سخنان ایشان در خصوص جایگاه اجتماعی روحانیت است و لزوما جایگاه سیاسی را مد نظر ندارد اما وقتی با اشاره به نماز عبادی-سیاسی جمعه میگوید « افرادی درجه یک برای جایگاه امامت جمعه و جماعت نداریم» میتوان تضعیف جایگاه سیاسی روحانیت را در آن نمودار دید.
ابراز اینگونه نگرانیها تازگی ندارد و در مقاطع مختلف از سوی روحانیون متعدد تکرار شده است. برای نمونه در سال ۱۳۹۶ رئیس وقت دانشگاه ادیان و مذاهب، حجت الاسلام نواب، عضو سابق جامعه روحانیت مبارز، ضمن تأکید بر نقش کلیدی روحانیت در «تنظیم رفتار و کنش سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم ایران» در ماجرای تحریم تنباکو، نهضت مشروطه، نهضت ملی و پیروزی انقلاب اسلامی گفت «هنوز نفوذ روحانیت سر جای خودش هست» اما همچنین اذعان داشت «نفوذ سیاسیشان تنزل یافتهاست.»
شاید به دلیل بروز اختلالها و آسیبهای مهمی که پس از سه دهه از انقلاب اسلامی در جامعه شاهد آن بودیم، رهبر معظم انقلاب هم ارزیابی جایگاه و نقش روحانیت برای نوسازی معنوی و عدالت اجتماعی را ضروری دانستند. سید حسین شرف الدین، دانش آموخته حوزه علمیه و عضو هیأت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، در مقاله کنشگری اجتماعی روحانیت و بایستههای اخلاقی که در فصلنامه حیات معنوی در زمستان ۱۴۰۰ به چاپ رسید، برخی از عوامل موثر در فروکاهش جایگاه و مرتبت ذهنی و عینی روحانیت در مقایسه با دو دهه اول انقلاب «به دلیل وقوع برخی تحولات ساختاری در کلان جامعه و از جمله به دلیل ناتوانی روحانیت در ایفای رسالتهای اجتماعی و تأمین انتظارات متناسب با اقتضائات زمانی و محیطی» را برشمرده که به چند نمونه آن اشاره میشود:
- افت قداست و مرجعیت معنوی و اخلاقی روحانیت به دلیل درآمیختگی با سیاست، درگیر شدن در بازیهای حزبی و جناحی، سوءاستفاده از موقعیتها، دست یازیدن به اعمال غیرمنتظره و خلاف شأن؛
- افت اعتبار اجتماعی روحانیت به دلیل ورود به موقعیتها و مناصبی که برای نقشآفرینی موفق در آنها آمادگی لازم را نداشت؛
- افت اعتبار اجتماعی روحانیت به دلیل عدم اتخاذ مواضع انتقادی مورد انتظار نسبت به عملکردهای ضعیف و انحرافی برخی مسئولان نظام و احیانا توجیه اشتباهات آنها.
شرفالدین موارد متعدد دیگری را نیز برشمرده که برای مطول نشدن این مقوله از شما دعوت میکنیم خودتان مطالعه بفرمایید. اما یک نکته دیگر در مواردی که او برشمرده نیز قابل تأمل است؛ عملکردهای ضعیف نظام اسلامی بویژه در عرصههای اقتصادی و بازتاب آن در نحوه مواجهه منفی مردم با روحانیت. جامعه ما امروز در التهاب است. فقر، گرانی، فساد، سوءمدیریت، بیعدالتیهای اجتماعی و … نفس مردم را گرفته و پیشتر از اینکه مردم بیش از این از روحانیت فاصله بگیرند، روحانیت باید موضع خودش را در قبال سیاستها و رویکردهایی که در ابتدای این نوشتار برشمردیم، مشخص کند که آیا همراه مردم است یا همگام با مسئولین؟
این نوشتار را با فرازی از بیانات امام خمینی (ره) به پایان میبریم که فرمودند: ما هرگز نمیگوییم که این طبقه (روحانیت) یکسره خوب و مترقیاند و برای اصلاح آنها نباید قدم برداشت. اینها هم مثل سایر طبقات خوب و بد دارند و بدیهای آنها از همه بدها فساد و ضررشان بیشتر است، چنان که خوب آنها از تمامی طبقات نفعشان هم برای مردم و هم برای کشور و استقلال آن بیشتر و بالاتر است.