بررسی دلایل خشونت علیه روحانیون در سالهای اخیر

یکی از موضوعات مهم ماه های اخیر میان طلاب و روحانیون افزایش خشونت علیه روحانیون در سالهای اخیر بوده که پس از شهادت محمد تولایی رنگ و بوی دیگری بخود گرفته و بسیار نگران کننده بوده است. محمد تولایی طلبه جوان مشهدی بود که حدود ۲۷ سال سن داشت و با ضربه چاقوی یک موتورسوار در خیابان پس از چند روز به شهادت رسید. با وجود اینکه بیشتر این حملات و رفتار خشونت آمیر بر علیه روحانیون در شهر های بزرگتر و مخصوصا در پایتخت گزارش شده اند، متاسفانه در شهرهای کوچکتر و چند روستا نیز گزارشاتی از رفتار غیر انسانی و خشونت آمیز علیه روحانیون و طلاب منتشر شده اند. اکثر این حوادث در حالی رخ داده اند که روحانی و یا طلبه مورد نظر  مشغول انجام وظیفه دینی و شرعی خود بوده و در حین انجام امر به معروف و نهی از منکر مورد حمله قرار گرفته و مجروح و یا شهید شده اند.

 

 

تا قبل از دهه ۹۰ کمتر کسی از این نوع حملات و رفتار خشونت آمیز علیه روحانیون صحبت میکرد. در سال ۱۳۹۰ بود اما که در طول فقط چند هفته در تهران سه روحانی مورد حمله چند ضارب قرار گرفته که باعث مجروح شدن و حتی شهادت دو تن از آنها شد. چنین حملاتی در اصفهان، خرمشهر، شهر ری، اهواز و حتی قم نیز گزارش شدند. در سال ۹۴ قانون حمایت از امران به معروف و ناهیان از منکر  که توسط مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید و مجازات مشخصی را برای افرادی که از اجرای طرح امر به معروف و نهی از منکر جلوگیری میکنند تعیین کرد نیز کارساز نبود و آمار چنین رفتار خشونت آمیزی بر علیه روحانیون و طلاب را کاهش نداد. به گفته چند روحانی که در بیمارستان ها در مناطق مختلف کشور بستری بودند رفتار مسئولین و پرستاران نسبت به طلاب و روحانیون مناسب نبوده و به مراتب از کیفیت خدماتی کمتری نسبت به رفتار پرستاران با مریض های دیگر برخوردار بوده است. به شهادت رسیدن طلبه جوان مشهدی ماه گذشته بار دیگر باعث شد تا این موضوع مورد بحث و گفتگو قرار گیرد. این حادثه تلخ در حالی رخ داد که شهید محمد تولایی در حین انجام وضایف شرعی خود و امر به معروف و نهی از منکر نبوده و به گفته برادر وی، محمود تولایی، <<به‌ نظر ما دلیل ضارب از این اقدام تنها لباس روحانیت برادرم بوده است و تنها مشکل او با لباس برادرم بوده و با خود شخص مشکلی نداشته است>>

اگر بخواهیم نگاهی عمیقتر به این موضوع داشته باشیم و دنبال دلایل آن بگردیم میتوانیم از چند بعد مختلف به این اتفاقات تلخ و تعارض به جان روحانیون و طلاب نگاه کنیم. به عقیده بغضی از کارشناسان و جامعه شناسان دلیل اینگونه رفتار بر علیه روحانیت به افزایش روحیه خشونت طلبی در جامعه برمیگردد و پدیده های از قبیل انعکاس خشونت از طریق فیلم ها، بازی های کامپیوتری،‌ و طبیعتا مشکلات اقتصادی و افزایش اختلالات روانی در سطح جامعه بی تاثیر نبوده اند. طبق این نظریه با افزایش خشونت در جامعه بطور کلی، روحانیون نیز که بخشی از جامعه بوده و نقش بسزایی در نظام سیاسی و اجتماعی کشور بازی میکنند مطمئنا از این اصل مستثنی نیستند

یکی دیگر از نظرات طرح شده در این مورد توسط پایگاه خبری فردا نیوز،  منتشر شد. این خبرگزاری جریانات انحرافی مانند عرفان حلقه را مسئول چنین رفتار خشونت آمیزی بر علیه روحانیون مسئول دانسته و بر اساس این گزارش پس از حمله فردی به یک روحانی در متروی شهر ری که تیرماه سال گذشته اتفاق افتاد،‌ مدعی شد که شخص ضارب از هواداران محمد علی طاهری رئیس بازداشتی عرفان حلقه میباشد. لازم بذکر است که محمد علی طاهری هم اکنون در انتظار اجرای حکم اعدام خویش است.

دیگر کارشناسان مانند حجت الاسلام هادی غفاری نظرات و دیدگاه های متفاوت تری داشته اند. هادی غفاری که عضو شورای مرکزی مجمع «نیروهای خط امام» و رئیس مؤسسهٔ الهادی است اعتقاد دارد که روحانیون به نوعی خود را از جامعه منزوی کرده اند در حالی که باید در خدمت جامعه و در کنار مردم باشند.  این روحانی اعتقاد دارد که چون روحانیون مدعی هستند که قشر ممتاز اخلاقی و اجتماعی هستند مردم نیز به همان نسبت از آنها انتظار دارند و توقع زلالی از روحانیون دارند. مردم توقع زندگی ساده غیراشرافی از روحانیون دارند. اینکه روحانیون میزی داشته باشند که روی آن چند رقم غذا بچینند از انها توقع نمی‌رود. حجت الاسلام هادی غفاری دلیل فاصله ایجاد شده میان مردم و روحانیت را در این میبیند که مردم در شرایط سخت اقتصادی تا حدی روحانیون را مقصر و عامل مشکلات میدانند.

در این میان نگاه دیگری نیز وجود دارد و آن این است که روحانیون قربانی انتشار  اخبار نادرست در رسانه ها هستند. در حالی که بسیاری از روحانیون در سالهای اخیر سعی در بهبود تصویر مردم از آنها داشته اند و در زمینه های مختلف مانند بازسازی شهر های زلزله زده، دفاع از حقوق شهروندان، و مبارزه با بیسوادی  فعال بوده اند، رسانه ها همچنان تصویر مناسبی از این فعالیت ها نداده و مردم همچنان به روحانیون به چشم قشر مرفه و  به قول امروزی ها الیت جامعه نگاه میکنند که به طبع میتواند بخشی از نارضایتی و خشم جامعه را بسوی آنها سوق دهد.

 آیت الله جوادی‌آملی چند ماه پیش در دیداری با علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفته بود که بدانیم که اگر با وجود این مشکلات ملت قیام کند همه ما را به دریا خواهد ریخت به همین جهت حواس‌تان باشد. اگر جامعه روحانیت میخواهد بار دیگر مانند سالهای آغازین انقلاب در کنار مردم و با مردم باشد و خدایی نکرده از سوی ملت طرد نشود،‌ باید از اشرافگرایی دوری کند و بار دیگر به عنوان خدتمتگزار ملت و نه از مقام و پست و حاکم با ملت سخن بگوید. جایگاه روحانیت در فقه شیعه به حدی بالاست که در زمان غیبت کبری فقهای جامع‌الشرائط که منتخبین و نخبگان جامعه روحانیت‌اند به عنوان نائبان و جانشینان امام معصوم معرفی شده‌اند تا به انجام وظایف امام در جامعه بپردازند و با وجود اینکه در مورد حدود این نیابت بین فقهاء اختلاف وجود دارد، اما در اصل وجود چنین ولایتی همگی اجماع دارند . هر طلبه و روحانی باید پاسدار این جایگاه باشد و طبق اصول قرآنی در خدمت مردم باشد و از اشرافگرایی بپرهیزد .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.