چند هفته پیش در سایت مردم و روحانیت مقاله ای در ارتباط با نامه آیتالله محمد یزدی به آیت الله شبیری زنجانی منتشر کردیم. پس از انتشار این مقاله، بسیاری از مخاطبان مردم و روحانیت از طریق پیام هایشان در شبکه های اجتماعی نظرات خود را در مورد موضوع نامه عنوان کرده و رویکرد ما را نسبت به نامه آیت الله یزدی، تقریبا انتقادی ارزیابی نمودند. ما ضمن تشکر از تمام این عزیزان به فکر افتادیم تا قسمتی از یکی از این پیام ها را که بصورت مقاله ای کوتاه ارسال شده بود، با شما به اشتراک بگذاریم. مسئله ای که جا دارد به آن اشاره کنیم این است که از آنجایی که ما تلاش در ایجاد سنجشی از گفتگو میان مردم و روحانیت داریم و مایلیم کانال های گفتگوی مردم با روحانیت باز بماند، از نظرات خوانندگان استقبال کرده و قطعا آنها را با کسب اجازه از فرستنده، در وبسایت منعکس خواهیم کرد. در همین راستا نیز در نظرسنجی های انجام شده در وبسایت ما که بیانات اخیر روحانیون در مورد نامه آیت الله یزدی را پوشش میداد در مجموع بیش از ۷۷ درصد از شرکت کنندگان نظر منفی نسبت به انتشار این نامه داشتند. در ادامه، مقاله کوتاه این مخاطب عزیز را میخوانید.
حق با کیست؟
چند روز پیش وبسایت شما مقاله ای تحت عنوان مشروعیت مراجع و جلوگیری از ایجاد شکاف منتشر کرد. به نظر بنده، مهمترین نکته ای که در بحث ها پیرامون نامه، نادیده گرفته شد، لزوم محفوظ ماندن حق نقد در کشور است که باید از اصول اولیه و ارکان مهم جامعه اسلامی باشد. اگر بخواهیم پایبند به آرمان های امام خمینی باشیم باید به آیت الله یزدی و یا هر مقام سیاسی-مذهبی دیگر نیز این حق را بدهیم که حتی از یک مرجع تقلید نقد کند. اگر به زبانی ساده تر بخواهم عنوان کنم، صحبت از این است که اگر حق نقد نهادها برای تمام شهروندان محفوظ باشد، در آن صورت حق انتقاد از یک مرجع نیز برای آیت الله یزدی و یا هر صاحب نظر دیگری محفوظ خواهد بود و باید از این حق دفاع کرد. از این زوایه واقعا هیچ ایرادی بر آیت الله یزدی وارد نیست. یادمان باشد که در یک جامعه اسلامی تا زمانی که به مقدسات بی احترامی نشود و مصلحت نظام مخدوش نشود، حقِ نقد به اندازه محتوای نقد اهمیت دارد. در ارتباط با نامه آیت الله یزدی تنها میتوان از نحوه نوشتاری ایشان ایراد گرفت که آن هم از نظر بنده حقیر چندان موردی ندارد. احساس بنده این است که بسیاری از منتقدین، ناعادلانه آیت الله یزدی را که دلسوزانه دست به انتقاد از آیت الله شیبری زنجانی زده اند، فقط از روی اصل انتقاد و نقد از این مرجع تقلید، محکوم کرده اند. باید توجه داشت که مسئله ای که در نامه آیت الله یزدی مطرح شده مسبوق به سابقه است و منتقدان نمی توانند با برخوردهای تند و جو سازی ها و محکوم کردن ها، روی مسئله سرپوش بگذارند. در ضمن تا آنجایی که بنده در جریان هستم این نوع گفتگوها میان حضرت امام و اشخاصی مانند آیت الله خوئی نیز مرسوم بود. البته باز هم باید عرض کنم که این موضوع به معنی تایید لحن نامه آیت الله یزدی نیست بلکه به معنی تایید نفس اقدام ایشان است.
در سال های پیش از انقلاب، آیت الله خوئی از اصلی ترین صاحبنظران علم رجال و از تأثیرگذارترین و پُرمقلدترین مراجع شیعه بهشمار میرفتند. با این وجود حضرت امام بار ها از ایشان انتقاد کرده و در حالی که مشورت هایی نیز با ایشان میکردند، هم راه نقد به خودشان را باز می گذاشتند و هم اجازه نقد را از خودشان سلب نمی کردند. اما در حال حاضر افرادی که آیت الله یزدی را در رابطه با این نامه محکوم می کنند، باید نقدهایی را که وارد می کنند متوجه خود هم بکنند. این دوستان باید یک بازبینی داشته باشند و ببینند که آیا شعار خودشان مبنی بر حق انتخاب آیت الله شیبری زنجانی در ملاقات با بعضی از افراد، شامل حال بقیه شخصیت ها از جمله آیت الله یزدی نمی شود؟ آیا اگر دلسوزان نظام ملاقات با برخی چهره هایی که در گذشته مسئولیت داشته اند را به صلاح نظام نداند چه باید بکنند؟ وقتی که این ملاقات ها رسانه ای می شود، آیا منتقدان حق ندارند انتقاد خود را رسانه ای کنند؟ دیگر سوالی نیز که باید مطرح شود این است که آیا کسانی که آیت الله یزدی را متهم به جهت گیری سیاسی میکنند خود در دفاع یکطرفه و مطلقشان از آیت الله شیبری زنجانی مرتکب همان خطا نشده اند و همان ایرادات به آنها وارد نیست؟ با سخنی از امام صادق علیهالسلام این متن را به پایان میبرم. ایشان فرمودند: مَن أَنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ رُضِىَ بِهِ حَکَما لِغَیرِهِ. پاینده باشید.
رسانه های غربی متاسفانه مانورهای زیادی در مورد حق انتقاد در جمهوری اسلامی میکنند. در حقیقت اما ایران از بسیاری از کشورهای اوروپای آزاد تر و حق نقد و انتقاد بسیار بیشتر رعایت میشه.