هنگامی که به تاریخچه حوزه ها و نهادهای آموزشی اسلامی و بخصوص حوزه های شیعه نگاه میکنیم بیشتر به عزمت و شکوه سنت فرهنگی و آموزشی شیعیان و نیز نقش روحانیون در شکل گیری جریان های فرهنگی و سیاسی پی میبریم. به حمدالله این رویه تاریخی، شکلی پیوسته داشته و این حیات فرهنگی و اجتماعی حوزه و روحانیت در دوران معاصر نیز ساری و جاری بوده است. البته این موضوع نباید ما را از نگاهی انتقادی نسبت به وضعیت حوزه ها و مراکز آموزشی مذهبی باز دارد و ما در این مختصر قصد داریم با یک نگاه تاریخی، به موضع تغییر و جابجای جایگاه سنتی حوزه و روحانیون در جامعه بپردازیم.
اگر بخواهیم از اولین مراکز تعلیم و تربیت کشورهای اسلامی سخن را آغاز کنیم باید به مساجد و زوایایی اشاره کنیم که محل بحث و فحص فقهی و کلامی بود. در سه چهار قرن اوّل هجری، این مراکز، محل تعلیم و تربیت و بحث های عالمانه بود و اگر مدرسه ای هم ساخته می شد، معمولاً در کنار مساجدی قرار می گرفت.
جالب است که مدرسه الازهر نیز که اکنون مشهورترین مرکز دانشگاهی اسلامی است توسط شیعیان فاطمی دوستار مولای متقیان بنا شد. عدهای نام مسجد جامع الازهر را مشتق از لقب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میدانند و منطق آن را نیز از این رو می توان توجیه کرد که فاطمیان خود را فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها میخواندند. در خصوص حوزه های علمیه اما صحبت به قرن پنجم هجری بر میگردد. به طور دقیق تر باید گفته شود که تأسیس حوزههای علمیه شیعی به شیوه سنتی به سال ۴۴۷ هجری باز میگردد. در آن سال، با یورش طغرل بیک، سرسلسله سلجوقیان به محلات شیعه نشین بغداد و آتش زدن کتابخانه مهم و گرانقدر شیعه، شیخ الطائفه طوسی، از علمای بزرگ شیعه، مجبور به مهاجرت به نجف اشرف میشود و آنجا را به صورت پایگاه دانش و دین در میآورد و نخستین حوزه و دانشگاه بزرگ شیعه را تاسیس میکند.
هرچند تاسیس حوزه علمیه قم امر متاخری است ولی لازم به ذکر است که بنیان مدرسه علمیه قم، از دوران حیات امام صادق(ع) و اواسط قرن دوم هجری، فعالیت داشته و از همان زمان مرکز تجمع علما و محدثان بزرگ بوده است. شهر قم در هیچ دورهای از وجود فقها خالی نبوده و همیشه دانشپژوهان و طلاب علوم دینی در آن جمع بودهاند. میتوان گفت حوزه قم، یکی از قدیمیترین مراکز نشر علوم اسلامی در جهان اسلام است که تاکنون باقی مانده است. در تمام این ادوار، روحانیون و طلاب به عنوان بخشی جداناشدنی از مردم و به عنوان راهنمای جامعه نه تنها در مورد امور مذهبی بلکه اجتماعی و حتی اقتصادی در کنار مردم حضور داشتند و تکیه گاه فکری و عقیدتی آنان بودند.
طبق آمارهای منتشر شده توسط مشاور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در حال حاضر بیش از ۱۳۰ هزار روحانی در کشور داریم که ۸۰ هزار نفر از آنها در قم ساکن هستند، تعداد روحانیون و طلبه های برخی حوزه های علمیه مانند ساری، شیراز و تبریز قابل توجه است. همچنین حدود ۱۰ هزار طلبه خارجی در شهرهای قم، تهران، البرز، گنبد و مشهد مستقر هستند، و تقریبا ۶۰ هزار طلبه خواهر در کشور داریم که هشت هزار نفر از آنها در قم و بقیه در سراسر کشور بویژه در اصفهان و مشهد متمرکز هستند. به علاوه این عزیزان، بیش از ۳ هزار طلبه خواهر خارجی نیز در کشور مشغول آموزش و تربیت دینی هستند که با توجه به این آمار، بیش از ۲۰۰ هزار طلبه و روحانی خواهر و برادر ایرانی و خارجی در کشور مشغول به تحصیلند.
از لحاظ ترکیب شغلی باید گفت که فارغ التحصیلان حوزه، طی چهار دهه گذشته فرصت های بسیار زیادی برای خدمت به جامعه یافته اند و در حوزه های مختلف که به طور سنتی وجود نداشته حضور داشته اند. در ای میان، فعالیت های مدیریتی و سیاسی هم پررنگ بوده است. سوالی که مایلیم پاسخ آن را بیایم این است که آیا روحانیون همچنان نقش سنتی خود را در جامعه ایفا میکنند یا با توجه به وسعت مسئولیت هایشان و درگیری در پست های مدیریتی و سیاسی، از بدنه اصلی جامعه فاصله گرفته اند؟ حضور روحانیون در مناطق سیل زده در چند هفته گذشته با توجه با نظرسنجی های انجام شده در سایت مردم و روحانیت با استقبال بسیار خوب مخاطبین سایت ما همراه بود. امری که حتی منتقدین را مجبور به بازبینی و بازنگری نظر خود میکند و نشان دهنده این است که حوزه همچنان اصل مردمی بودن را در الویت قرار داده.
در همین راستا سایت مباحثات مصاحبه ای با حجتالاسلام محمد عبداللهیان داشت که در مورد نقش روحانیون و مشارکت اجتماعی آنها صحبت شد. در این گفتگو حجت الاسلام عبدالهیان ضمن اشاره به اهمیت حضور طلاب و روحانیون در مناطق سیل زده گفتند: «اگر ما طلبگی را به جلوگیری از فساد و گمراهی تعبیر و تعریف کنیم، هر جریانی و اتفاقی که در این راستا قرار بگیرد، باید مورد حمایت و تشویق قرار بگیرد. الان ما طلاب یک صفکِشی برای خودمان انجام دادهایم و خودمان را در هالهای از نور تصور کردهایم و مردم هم که راه خود را میروند. در حالیکه روحانیون میتوانند با مشارکت اجتماعی و حضور در محافلی که مباح هستند، از غلتیدن مردم به سمت مُحرمات جلوگیری کنند و از این راه، این مفهوم را به جامعه انتقال دهند که استفاده و شرکت در چنین محفلهایی بلا اشکال است… ولی متأسفانه اکثریت روحانیون هالهای از نور را به دور خود کشیدهاند و از بسیاری از مشارکتهای اجتماعی میپرهیزند.»
این صحبتها حاکی از آن است که بسیاری در بدنه روحانیت هم نسبت به خطر فاصله گرفتن طلاب از مردم آگاه و حساس هستند ولی برای جلوگیری از تعمیق این شکاف، باید اقدامی اصولی صورت گیرد. نگاهی به آمارهای جمعیت شناختی حاکی از عمق این شکاف دارد. این آمارها نشان میدهد در حالی که تعداد طلاب و روحانیون از هر زمان دیگری در تاریخ کشورمان بیشتر است اما بسیاری از مسجدها در مناطق دورافتاده، بدون امام جمعه هستند و دلیل اصلی آن ماندن اکثر روحانیون در قم پس از اتمام تحصیلات حوزوی آنهاست. جذابیت مسئولیت های مدیریتی و سیاسی هم باعث بی توجه بسیاری به مسئولیت های سنتی حوزه شده است. باید توجه داشت که اکنون بیش از هر زمان دیگری حضور روحانیون در شهرهای کوچک و روستاهای دورافتاده ضروری است تا روحانیون بتوانند ارتباط خود را با قشر جوان و مستضعف جامعه حفظ کند و به مسئولیت سنتی و تاریخی خود عمل نماید.