ضمن تبریک فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و التماس دعا از همه هم میهنان مسلمان، باید خاطر نشان کرد که حضور بیش از پیش مردم در مساجد، در این ایام مبارک، نقش روحانیان را بیشتر از هر زمانی حائز اهمیت کرده است. مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (رحمت الله علیه) این تعبیر را داشتند: «روحانیت در میان مردم مثل ماهی در میان آب هست. ما با مردم اعتبار داریم؛ اگر مردم نباشند ما چیزی نیستیم؛ ما جدای از مردم قیمتی نداریم؛ ما در کنار مردم اعتبار داریم.»
متاسفانه اردیبهشت ماه امسال با خبر تلخ شهادت حجت الاسلام مصطفی قاسمی، طلبه همدانی همراه بود که همه دلسوزان کشور و نظام را عزادار کرد. متاسفانه اخیراً شاهد ازدیاد اینگونه خشونت ها علیه روحانیت بوده ایم. رفتارهای ناهنجار و خشونت آمیزی که از درگیری های لفظی و توهین و حقارت شروع میشوند، با زد و خورد های فیزیکی و ضرب و شتم ادامه میابند و حتی به قتل و کشتار هم منتهی میشوند. علل بوجود آمدن اینگونه عملکردها، ریشه های بسیاری دارند و آنها را میتوان به دلایل زیادی منسوب کرد. در این نوشته سعی خواهیم کرد که بعضی از این دلایل را بسط داده مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
شاید مهمترین عامل خشونت علیه روحانیون فرافکنی هایی باشد که مردم به علت مشکلات اجتماعی انجام می دهند. حضور مستقیم درصد بالایی از روحانیون در سیاست هم باعث تشدید این فرافکنی ها علیه طبقه روحانیت می شود. آیت الله علوی بروجردی، تولیت مسجد اعظم قم با بیان اینکه فاصله بین حوزههای علمیه و نیازهایی که مردم دارند، خیلی زیاد شده است، بیان کرده: «مرجعیت و حوزه، اصولاً سیاسی نیست، روحانیت لازم نیست داخل خطوط شود و افراد تعیین کند … مرجعیت و حوزه، حزب سیاسی نیست.» ایشان به این نکته اشاره کردند که خود مردم باید تحقیق کنند و رأی بدهند. آیت الله علوی بروجردی بر این باور است که «گرایش به این خط و آن خط روحانیت را زمین میزند.» نقش پر رنگ روحانیت در امور مملکت و در تمام حوزه های اداری کشور، طبیعتاً باعث میشود که مردم گناه ها و خطا ها را نیز به گردن این مسئولان، که ملبس به عبا و عمامه هستند، بیندازند. بی شک، شخص رئیس جمهور (حجت الاسلام حسن روحانی) مسئول امور معیشتی تمام ایرانیان است و ایشان باید پاسخگوی وضعیت نابسامان اقتصاد کشور باشد. برخی از مردم از یک طرف به ظاهر معمم آقای رئیس جمهور مینگرند و از طرف دیگر به جیبهای خالیشان، و به اشتباه کل روحانیت را به زیر سؤال میبرند و حتی خشم خود را متوجه این طبقه می کنند
در مرحله دوم باید راجع به «فاصله میان مردم و روحانیت» صحبت کرد. حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا زائری یکی از عوامل عدم موفقیت روحانیان در نزدیکی با مردم را چنین توصیف میکند که روحانیان «لحن بهروز» و متناسب برای گفتگو با مردم را ندارند. او اضافه میکند: «بارها مردم گفتهاند که برای پرسیدن سؤال خود با دفتر آیت الله فلانی تماس گرفتهاند ولی متوجه جوابی که به آنها داده شده، نشدهاند.» به قول حجتالاسلام زائری «پنجاه سال پیش اگر در مجلس ختم شرکت میکردیم شاید یکی از حاضران در جلسه، لیسانس داشت و شاید چهار نفر دیپلم. ولی الان در یک مجلس ختم ممکن است چهار نفر عضو هیئت علمی باشند و چند نفر دکترا و فوق لیسانس داشته باشند. این در حالی است که ادبیات و لحن و مثالهای یک آخوند از پنجاه سال پیش تا الان در مجلس ختم، تغییر چندانی نکرده است. یعنی میانگین سطح سواد مردم، خیلی بیشتر از ادبیات حوزوی تغییر کرده است.»
.حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی، رییس قوه قضاییه، به اجرای قانون رسیدگی به دارایی مسؤلان اشاره کرده است. ایشان توضیح داد که هدف قوه قضاییه از اجرای این قانون، مچ گیری نیست بلکه در پی شفافیت و اقدامات پیشگیرانه هستند که برای صیانت از حیثیت مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی است. در این میان، ثروت بعضی از معممان و خانواده هایشان، طبیعتاً بر روی افکار عمومی آثار نامطلوبی میگذارد و باعث و بانی جدایی بیشتری بین قشر روحانیت و اقشار مختلف مردم عادی میشود. برای مثال ثروت خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی موضوع پرحاشیه ای بود. اکبر هاشمی بهرمانی مشهور به هاشمی رفسنجانی اصالتاً اهل بهرمان – روستایی از توابع رفسنجان – بود. وقتی ایشان با عفت مرعشی که دختری از خانوادهای روحانی و از نوادگان سید محمد کاظم طباطبایی یزدی است ازدواج کرد، ثروت خانواده او دوچندان شد. اکنون با گذشت بیش از ۴۰ سال از انقلاب، صاحبنظران بهویژه منتقدانش آیت الله هاشمی را یک میلیونر معرفی میکنند، البته نام او در مجله فوربز آمریکا نیز به عنوان یک میلیونر منتشر شده بود. برخی از منتقدان هاشمی رفسنجانی مسائل دیگری را نیز درباره ثروت او مطرح میکنند؛ برای نمونه حجتالاسلام جعفر شجونی در گفتوگویی مدعی شده بود هاشمی پیش از انقلاب، وقتی «سیدابوالفضل تولیت» زمینهای قم را برای تأمین مخارج انقلاب در اختیار او قرار داده بود، او با فروش این زمینها، ثروت شخصی اندوخته بود. متاسفانه این حاشیه ها، بهانه های فراوانی به دست بدخواهان داده و باعث شده که بسیاری از مردم عادی کل جامعه روحانیت را یک دست تلقی کنند. خداوند آقای رفسنجانی را رحمت کند ولی خاندان ایشان هنوز در دید مردم هستند.
ولی از معمم های دیگری نیز میشود نام برد که شاید کمتر شناخته شده هستند ولی کسانی که با آنها و خانواده های متمول ایشان آشنایی دارند، ثروت و مال و املاکشان را مناسب با اعتقادات مذهبی و لباس روحانی ایشان نمیبینند و مسلماً این باعث میشود که مردم با دید دیگری به روحانیت بنگرند. مثلاً میتوان از حجتالاسلام سیدمهدی خاموشی، رئیس سابق سازمان تبلیغات اسلامی و عضو هیئت امنای این سازمان و ریاست کنونی سازمان اوقاف و امور خیریه کل کشور نام برد. جایگاه خانواده مشهور «خاموشی» در جمهوری اسلامی بسیار مشهود و پررنگ است و آنها دارای قدرت و ثروت بوده و تاثیرات فراوانی نیز بر فضای سیاسی و اقتصادی کشور گذاشتهاند.
بطور خیلی خلاصه و سطحی ما «مردم و روحانیت» به بعضی از دلایل ابراز خشونت در مقابل روحانیت پرداختیم. بی شک دلایل بیشتری در این مورد نقش دارند و به این خاطر از شما مردم همیشه در صحنه میخواهیم که نظراتتان را با ما در میان بگذارید.
قطعن مقام رهبری در جمهوری اسلامی از ریاست جمهوری اختیارات و به تناسب آن مسئولیت بیشتری دارند. حداقل با خود صادق باشیم. متاسفانه هر دو روحانی هستند
اگه نظر من رو میخوای باید بگم که تاریخ مصرف شما ارازل اوباش دیگه در ایران تموم شده. مردم از خودشون سوال میکنند که آخه کارایی شما… تو این مملکت چیه؟ چهل ساله که ملت رو گروگان گرفتین هر بلایی که تونستید سر این کشور آوردید اون … پس از ورود به این کشور با خیانت به ملت فرماندهان ارتش که اعلام بیطرفی کردند و میتونستن حتی تو هوا پودرش کنند ولی اجازه دادند وارد کشور شود رو کشت و ارتش رو عملا نابود کرد و از اونطرف هی …بهانه کافی رو به دست عراق داد تا به ایران حمله کنه از اونطرف فرماندهای بی لیاقتش مثل دکتر بی خاصیت رضایی کلی از جوونای ما رو به کشتن داد …بعد هم دوران سازندگی شما و سوزندگی ملت شروع شد بعدش … خاتمی اومد دوباره ملت رو رنگ کرد بعدش احمدی جان تون که نظرش به نظر عظما تون از همه نزدیک تر بود اومد و مملکت رو برد تو خندق بلا و تحریم و ثروتی رو که میشد باهاش کشور دو سه بار آباد کرد رو بر باد داد و کشور رو بیشتر تخریب کرد بعد هم آشیخ حسن حقوقدان رو انداختید وسط که با کلیدش همه درها رو قفل کرد و چنان تری بر مملکت زد که محاله جمع بشه. از هیزم برجامش هم آبی واسه مردم گرم نشد فقط جیب حسن آقا نصرالله تون پرشد. در تمام این مدت شما آخوندها یکطرفه از حکومت حمایت کردید و نعل وارونه می زدید و به ملت پشت کردید. واقعا شما آخوندا چقدر مردم رو خر فرض میکنید…موسسات مالی، ملت غارت شدند. پدیده شاندیز که در صدا و سیمای میلی تون که تحت نظر حضرت آقاست، ۴ سال به کوب تبلیغش رو کردید ملت رو غارت کرد چرا این آخوند دزد شیخ صادق لاریجانی حرامخوار با اون سیصد حسابی که به اسمش بود کاری واسه ملت نکرد. باز هم از خیانت ها و جنایتهای شما آخوندان ایران خوار بگم. این رو هم بگم تقریبا تمام مردم اینچنین فکر میکنند نه فقط من پس نمیتوانید مردم رو با یکی به میخ زدن و صدتا به نعل زدن بفربید دوران شما به لحاظ معنوی در ایران به پایان رسیده و به لحاظ فیزیکی هم به زودی به پایان خواهد رسید….
مخاطبان عزیز، لطفا در اظهارنظرهای خود جانب انصاف و ادب را رعایت بفرمایید. اینجا فضایی است برای گفتگوی آزاد در خصوص رابطه مردم و روحانیت. در این راستا باید به دور از افراط ها و تفریط ها، سعی کنیم تحلیل هایی منطقی و واقعگرایانه طرح کنیم و از بکارگیری ادبیات خشن و غیر مودبانه نیز بپرهیزیم.
اکثر تصمیمات مهم مملکتی و سیاستگذاری کلان و استراتژیک کشور در دست روحانیون است. آن وقت انتظار دارید مردم در خصوص این همه مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، چه کسی را مقصر بدانند. نکته مهم این است که هنگام پاسخگویی آقایان روحانیون ، می گویند که ما کاره ای نیستیم و این یک توهین بزرگ به ملت ایران است. که نتیجه آن متاسفانه حمله به طلاب و روحانیون عادی است که هیچ گناهی ندارند و فقط دست مردم به آنها می رسد ذکر این جمله بجاست “از ماست که بر ماست” یا “هر آن چه کاشتی، برداشت خواهی کرد.”