بی شک، وظایف مهم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، شامل اطلاع رسانی، آگاه سازی و تبلیغات صحیح است. این وظایف بسیار خطیر و مهم هستند و باید همواره در صدر دستورات کاری این ارگان قرار داشته باشند. از سوی دیگر تولید برنامههای سرگرمکننده و جذاب که برای مردم جالب و دیدنی باشد و آنها را برای تماشاکردن برنامههای صدا و سیما ترقیب و تشویق کند، نیز، یک امر حیاتی و زیربنایی است. ایجاد توازن مابین برنامههای «سرگرمی» که احتمالاً نیاز آنچنانی به تفکر و تفحص بیننده ندارد و بیشتر برای سپری کردن اوقات فراغت، در کنار خانواده، تولید میشوند و برنامههای «جدی» (اخبار، مصاحبههای سیاسی-اقتصادی-اجتماعی، آموزشی و غیره) که نیازمند توجه، تمرکز و پیگیری بیننده هستند، یک علم و همینطور یک هنر است که مسؤلین امر برای فراگیری آن به دانشگاه و مؤسسات آموزش عالی میروند.
چند سال پیش، علی جنتی، وزیر سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات، گفت: «جامعه ما به تدریج دچار سقوط اخلاقی میشود و بسیاری از ارزشهای مهم جامعه اسلامی به سوی کمرنگ شدن میرود. در گذشته برخی اقدامات در کشور انجام میشد که امروز خندهدار به نظر میرسد. کاری نکنیم که پنج سال دیگر به کارهای خود بخندیم» ایشان به این نکته حائز اهمیت اشاره کرد که «ضریب استفاده از ماهواره ۷۱ درصد مردم تهران را شامل میشود.» که البته این موضوع به اواسط دهه ۹۰ مربوط میشود و مطمئناً هماکنون اوضاع وخیمتر هم شده. در آن سال ایشان تأکید کرد: «در آینده نزدیک، دو هزار شبکه ماهوارهای روی تلفنهای همراه به آسانی قابل دریافت خواهد بود» که این اتفاق، الآن، در سالهای پایانی این دهه بمرحله اجرا درآمده است. ایشان بدرستی توضیح داده بود که: «آیا برای مقابله با این پیشرفتها هم از پارازیت استفاده خواهیم کرد یا راهکاریهای دیگری داریم؟»
در اینکه مردم به برنامههای سرگرمکننده نیاز دارند هیچ شک و شبهای نیست. صد البته که آموزشهای دینی و مذهبی نیز بخش مهمی از فرهنگ اسلامی ایرانیان است. ولی اگر بینندهای هر وقت که کانال تلویزیون را میچرخاند با معمّمی مواجه شود که آموزش خمس و زکات و نماز و روزه میدهد، آیا حوصلهاش سر نمیرود؟ آیا این باعث نمیشود که مردم، مخصوصاً جوانان که در اوقات فراغتشان بیشتر بدنبال برنامههای سرگرمکنندهای مثل ورزشی، فیلم و سریال، مسابقات تلویوزیونی و امثالهم هستند، از صداو سیما فرار کرده و به ماهواره و اینترنت و تفریحات دیگر روی آورند؟ آیا تماشای سریالهای طولانی و چند صد قسمتی ترکی، تماشای مسابقات هیجانانگیز ورزشی و برنامههای متنوع دیگر ایرانیان به پای ماهواره و اینترنت نمیکشد؟
سایت مردم و روحانیت بحث «آزادی بیان در صدا و سیما» و مقوله «صحت و سقم» اخبار و گزارشها را در حوصله این مقاله نمیبیند ولی بطور اجمالی لازم است به این حوزه هم بپردازیم. در بخشهایی از یکی از گزارشهای تابناک آمده بود که از سانسور سریالهای خارجی و داخلی و حتی سانسور مسابقات ورزشی گرفته تا پخش انبوه گزارشهای «جهت دار» و رعایت نکردن اصل بی طرفی، سال هاست که رسانه ملی کشورمان، به نحو و انحای مختلف به اعتبار خود چوب حراج میزند و حتی موجب شده، اعتماد عمومی به بسیاری از «مسائل» خدشه دار شود. در گذشته، بیان جملههایی مانند «تلویزیون گفت» یا«خودم در تلویزیون دیدم» و … سندی معتبر برای اثبات واقعی بودن روایتها و رویدادها بود. شرایطی که حالا تغییر شگرفی کرده تا جایی که برخی بر این باورند که این رسانه ملی، بطور «میلی» عمل میکند و الزاماً همه مطالبش منطبق بر واقعیت یا برآمده از آن نیست، بلکه ممکن است تلاشی برای پنهان کردن برخی حقایق هم باشد. مثل اتفاقی که در بخشهای خبری تلویزیون به رویه رایج تبدیل شده و حکایت از آن دارد که حال همه جهانیان خراب است و حال ما، گل و بلبل!
چندی پیش با دغدغه یک مسابقه تلویزیونی بنام «برنده باش» مواجه شده بودیم. بنظر میرسید این برنامه تا حدی مردم را بپای تماشای رسانه ملی کشورمان کشیده بود. پس از چند اظهار نظر و استفتا، کار به بسته شدن و تعطیلی این برنامه کشید. مسلماً سایت مردم و روحانیت نیز همچون دیگر دلسوزان دین و جامعه،با فعل قمار و افعال قمارگونه کاملاً مخالف است و با فرمایشات حضرت آیت الله مکارم شیرازی (دامت برکاته) در مورد جوابشان راجع به مشروعیت کار این مسابقه تلویزیونی و حلالیت درآمد از آن، بطور قطع موافق است. فقط صحبت اینجاست که ورود حضرت آیت الله مکارم شیرازی به این موضوع آیا به تصحیح کلی امور صدا و سیما منجر گشت و یا تنها به مخدوش شدن بیشتر چهره روحانیت در میان عامه مردم انجامید؟ متاسفانه روند امور در صدا و سیما تصحیح پیدا نکرده و به نظر هم نمی رسد که چشم انداز مثبتی در این حوزه وجود داشته باشد.
ما در سایت مردم و روحانیت همواره شاهد بوده ایم که در نظری سنجی ها، مردم نسبت به فاصله گرفتن روحانیت از قشر عادی مردم نگران بوده اند و نسبت به عملکرد برخی از اعضای جامعه روحانیت که باعث افزایش این شکاف می شود انتقادهایی دارند. این موضوع مهمی است که روحانیت بیدار باید در این برهه حساس تاریخی مد نظر قرار دهد. در حوزه صدا و سیما هم باید گفتار و رفتار روحانیت در جهت کاهش این شکاف باشد. باید پرسید که مسؤلان جوان و کم تجربه صدا و سیما چه راهکارهایی را برای مقابله با سونامی برنامههای ماهوارهها ارائه میکنند و رهنمون های جامعه روحانیت چگونه می تواند به جای خدشه وارد کردن بر وجه علما، راه حل هایی درازمدتی برای این مشکل باشد؟
خداییش ی حرف درست درمون زدین. هر کانالی رو ک میزنیم ی آخوند داره یا روضه میخونه یا وراجی میکنه. اگه بخایم به آخوندا گوش کنیم که مسجد هست میریم مسجد. ی برنامه باحال بود که اونو هم تعطیل کردن. انگار دقیقه ۹۰ خار چشم صدا و سیما شده بود. بابا ول کنین بزارین مردم ی نفسی بکشن.