ارتباطات در شکل وسیعی در فضای مجازی بیش از پیش مورد توجه عموم و به طور خاص، شهروندان جوان قرار گرفته و علاوه بر تبادل نظر و به اشتراک گذاشتن اخبار، فعالیتهای تجاری و اقتصادی را نیز در بر گرفته است. براین اساس جستجوی اطلاعات، بازیافت تفسیرهای مختلف از یک خبر و نیز به اشتراک گذاشتن اخبار بسیار آسان و قابل دسترسی شده. در همین حال شبکه های اجتماعی بستری را برای صورتهای مختلفی از مشارکت سیاسی و اجتماعی فراهم کردهاند که این موضوع در مواردی باعث نگرانی دولتها گردیده است.
بطور مثال، در مورد میزان استفاده جوانان ازسامانههای مجازی مانند تلگرام و اینستاگرام، نتایج یک نظرسنجی در اسفند ماه ۹۷ از مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) نشان میدهد که ۷۱ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله از تلگرام و ۴۹ درصد این جوانان از اینستاگرام استفاده میکنند. علاوه بر آن ۳۲ درصد شرکتکنندگان در این نظرسنجی گفتهاند در سالی که گذشت از برنامه واتساپ و ۴ درصد نیز از پیامرسان سروش استفاده میکردند. از سوی دیگر، یک نظرسنجی ایسپا که در همان سال انجام شده، درباره روند استفاده زنان از شبکههای اجتماعی مجازی نشان میدهد ۵۸ درصد زنان از تلگرام، ۳۱ درصد آنها از اینستاگرام، ۲۷ درصد از واتساپ و همچنین ۲ درصد از پیامرسان سروش استفاده میکردند. این نظر سنجی ها نشانگر استفاده فزاینده کاربران ایرانی از سامانههای مجازی معتبر و غیر بومی میباشد.
حاکمان در کشورهای مختلف از زوایای متفاوتی نسبت به شبکههای اجتماعی حساسیت نشان می دهند. مثلاً در چین با ایجاد یک سیستم اینترنتی ملی اصولاً کل روند اطلاع رسانی کنترل می شود. در کشور ما هم حساسیتها در این حوزه، هم مربوط به مسائل سیاسی است و هم مسائل اخلاقی. زاویه اخلاقی، بحث دسترسی به وبسایتهای مستهجن اینترنتی، یکی از اثرات جانبی گسترش شبکه های اجتماعی بوده که متأسفانه در بین جوانان گسترش پیدا کرده و جلوگیری از آن بسیار دشوار است. برخی از دوَل همچون دولت خودمان با استفاده از فناوری فیلترینگ توانستهاند تا حدودی این مشکل را بر طرف کنند.
ولی در مجموع به نظر می رسد که تلاش های دولتی در فیلترینگ از نگرانیهای مسئولان مربوطه نکاسته است. برای مثال آیت الله احمد جنتی در جلسه مشترک هیأت رئیسه مجلس اظهار داشتند که «فضای مجازی بلایی است که به جان ما افتاده است و اگر جلوی آن را می گرفتند کار به اینجا نمی رسید.» این سخنان از سوی برخی دیگر از اهل حوزه نیز طرح شده ولی دقیقاً معلوم نیست که این حساسیتها مربوط به مشکلات اخلاقی است و یا مسائل سیاسی و امینتی. ولی سوای این موضوع، سؤال اینجاست که طرح اینگونه نگرانیها از سوی جامعه روحانیت به طور کلی چقدر و چگونه باید باشد و روحانیون تا چه حد باید وارد مقوله شبکههای اجتماعی و بگیر و ببندهای این حوزه بشوند؟
واقعیت این است که فیلترینگ کردن فضای مجازی وظیفه دولتهاست و این امر بطور ذاتی با یک نوع برخورد تدافعی از سوی شهروندان روبرو می شود. ورود جامعه روحانیت به این بحث می تواند امری روشنگرانه باشد، به شرط آنکه روحانیون با تکیه بر نقش سنتی خود در روشنگری، ملاکهای اخلاقی حضور در فضای مجازی را تبیین کنند. اگر روحانیون وارد بحث های قضایی و تعزیری در رابطه با مسائل مربوط به شبکههای اجتماعی شوند، فقط هدف خشم و جبهه گیریهای مردم و جوانان قرار خواهند گرفت. درضمن همانطور که تحقیقات کارشناسی نشان می دهد، اقدامات پیشگیرانه همچون فیلترینگ چندان جواب ندادهاند چراکه تکنولوژیهای برتری برای مقابله با آن فراهم است. این بازی موش و گربه را بهتر است به دولتیها واگذار کنیم و عدم ورود روحانیت به این عرصه می تواند بر تأثیرگذاری رهنونهای اخلاقی آنها بیافزاید.
در پایان باید اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری داشته باشیم که فرمودند: «انقلاب و نظام با خواست و حمایت مردم شکل گرفته و استمرار یافته اما مستکبران با وقاحت تمام مردم را به مقابله با همین نظام فرا میخوانند که لازم است مردم در مقابل این تبلیغات ایستادگی و علیه آن حرکت کنند و جوانان با هوشمندی، فضای مجازی را به ابزاری برای زدن تو دهنی به دشمنان تبدیل کنند.»