خوانندگان محترم سایت مردم و روحانیت به خوبی با بازتاب سخنان اخیر آیت الله احمد خاتمی در رسانهها و برخی واکنشها به آن آگاهند، وی گفت: «ما افتخار می کنیم سرباز نائب امام زمان (عج) و آخوند حکومتی هستیم چرا که تنها گذاشتن نائب امام زمان، تنها گذاشتن امام زمان (عج) است.»
عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسین حوزه عملیه قم این مطلب را با اشاره به ترفند ضد انقلاب برای دور کردن طلاب و روحانیون از انقلاب با تعبیر آوردن به «آخوند حکومتی» اظهار کرده بود. در مقابل این نقطه نظر، محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، در مصاحبهای گفت: «افتخار روحانیت شیعه، همیشه به استقلال و اقتدارش بوده است که معلوم است، حکومتی بودن، استقلال رأی را میگیرد. یک روحانی برای اینکه بتواند صحبتها و دغدغههایش را آزادانه طرح کند، نباید قرابتی با حاکمیت و حاکمان داشته باشد.»
هرچند این واکنش و واکنشهای مشابه با عکسالعمل تند برخی از جناحها مواجه شد، اما مناسب است که این موضوع را بدور از حُبّ و بغض نسبت به این دو روحانی محترم و تنها در چارچوب رابطه روحانیت با مردم در مقابل رابطه روحانیت با حکومت بررسی کرد. آیا سبقه روحانیت، قرابت با مردم بوده یا قرابت با حاکمیت و حکومت؟ آیا جایگاه روحانیت بدون داشتن استقلال لازم، جایگاه مطلوبی در جامعه خواهد بود؟ در نظرسنجیهای مربوطه در سایت مردم و روحانیت، اکثر مخاطبان، از اظهاراتی استقبال میکنند که نشان از غیرحکومتی بودن و نزدیکی حوزه و روحانیت با مردم دارند.
چندی پیش مقاله خوبی با عنوان نهاد روحانیت و ظرفیتهای منحصر بفرد را میخواندم که کاری از گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا بود. در آن مقاله از روحانیت در سدههای اخیر به عنوان نیرویی پیشرو و جریانساز نام برده شده و این ویژگی را مدیون مقبولیت عمومی و تأثیرپذیری جامعه از عالمان دانستهاند. در این مقاله آمده: نهضت تنباکو، انقلاب مشروطه، تحولات مرتبط با ملی شدن صنعت نفت، مبارزات انقلابی علیه رژیم پهلوی و … به خوبی نمایانگر نقش مؤثر روحانیت در روندهای اجتماعی – سیاسی و ایجاد نقاط عطف تاریخی در سپهر سیاسی کشور در سدههای اخیر است؛ نقشی که با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) کارآمدی و اثرگذاری خود را در ایجاد بسیج مردمی و رقم زدن بزرگترین تحولات سیاسی اثبات کرد.
در ادامه این پژوهش آمده: پیروزی انقلاب، قرارگیری روحانیت در رأس هرم ساختار سیاسی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، مردم را به تحقق آرمانهای انقلاب و نظام مردم سالاری دینی خوشبین کرد. آرمان هایی که توسط علمای دینی و رهبران مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی برای مردم تبیین شده بود و دورنمایی از کشوری با تجسم اصول پیشرفته جمهوریّت و اسلامیّت با نقش آفرینی مؤثر روحانیت در حوزه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایجاد کرده بود. این دورنما اگرچه اکنون با حاکمیت قانون بر مبنای آموزه های شرعی و استقرار نهادهای دموکراتیک در کشورمحقق شده، ولی از دید بسیاری از ناظرانی که بعضاً خود نیز روحانی هستند، انتظار منطقی مردم یعنی نقش آفرینی روزافزون، موثر و پویای روحانیون در نهادهای اجتماعی – سیاسی، چنان که باید محقق نشده است.
شاید توجه به مطلب فوق بتواند کمی از نگرانیهایی که اصطلاح «آخوند حکومتی» برای بسیاری از مردم و نخبگان ایجاد کرده پرده بردارد. هرچند سخنان آیت الله خاتمی میتواند نگران کننده باشد و چنان که فاضل میبدی گفت «افتخار روحانیت شیعه، همیشه به استقلال و اقتدارش بوده است که معلوم است، حکومتی بودن، استقلال رأی را میگیرد. یک روحانی برای اینکه بتواند صحبتها و دغدغههایش را آزادانه طرح کند، نباید قرابتی با حاکمیت و حاکمان داشته باشد» اما با نگاهی به اظهارات خود آیت الله خاتمی در سال ۱۳۹۲ که در سایت فاخر مباحثات آمده در میابیم که دیدگاه ایشان دست کم در آن زمان حاکی از اهمیت مردمی بودن روحانیت دارد.
آیت الله احمد خاتمی در آن زمان با اشاره به انقلاب مشروطه گفت: «روحانیت در به صحنه آوردن مردم نقش اول را داشت که این به معنی مقبولیت مردمی روحانیت است.» وی سپس در اشاره به انقلاب اسلامی گفت «آنگاه مرجع دینی، امام خمینی (ره) به صحنه مبارزه آمد و به یاری خداوند و با همراهی مردم، انقلاب به بار نشست». وی همچنین تأکید کرد «مردم،نهضت پانزدهم خرداد را با باور به ولایت فقیه شکل دادند.»
آیت الله احمد خاتمی در بخش دیگری از این مصاحبه می گوید: «من معتقدم راز و رمز موفقیت روحانیت در مردمی بودن روحانیت بود. روحانیت مردم را به همراه داشته و دارد. حوادث سال ۱۳۸۸ و حضور مردم در حماسه نهم دی یک نشانه دیگر از مردمی بودن روحانیت بود. با اینکه کار گستردهای برای راهپیمایی نهم دی نشد، اما مردم بطور خودجوش به صحنه آمدند تا رمز حفظ شود و انقلاب پایدار بماند. روحانیت هم باید کاری کند تا این رمز موفقیت آسیب نبیند و مردمی بودن را حفظ کند و همرنگی با مردم در عرصه زندگی و معیشت و سادهزیستی را حفظ کند»
با توجه به مطالب فوق میتوان دریافت که حتی ایشان نیز نگران جدا شدن روحانیت از مردم هستند و این موضوع در اظهارات اخیرشان هم جلوه دارد. سؤالی که مطرح میشود این است که آیا در حال حاضر حکومتی شدن بخشی از روحانیت خطر تکصدایی شدن روحانیت را به همراه نخواهد داشت؟ آیا آخوند حکومتی همان مفهوم آخوند درباری را تداعی نمیکند؟ آیا با فرض بر اینکه ما سرباز ولایت فقیه هستیم و به همین دلیل آخوند حکومتی هستیم این شبهه را ایجاد نمیکنیم که ولایت فقیه از مردم فاصله گرفته؟ یا مردم از روحانیت فاصله گرفته اند؟
آنچه مهم است این است که روحانیت مطلوب باید همان روحانیتی باشد که امام راحل از آنها با عنوان زیرالحدید نام برد. روحانیت شیعه همواره در تاریخ مفتخر بوده که در مقابل نظام قدرت و حاکمیت قرار داشته. هرچند با پیروزی انقلاب اسلامی این تقابل و دشمنی به پایان رسیده ولی روحانیت باید همچنان استقلال خود را از حاکمیت حفظ نمایند تا ضمن حفظ خلاقیت فقهی و کلامی حوزه ها، صدای مردمی باشند که آنان را به عنوان رهبران فکری و عقیدتی خود انتخاب کرده اند. یکی از تمایزهای تاریخی روحانیت شیعه با روحانیت در میان اهل تسنن همین استقلال بوده که باعث چند صدایی میان مراجع مستقل شده و همین تصادم آراء به غنای سنت شیعی افزوده است. شایسته است حوزه های ما امانت دار این سنت باشند و با استقلال خود، نقش راهبری و مرجعیت امت اسلامی را به خوبی ادا کنند.
سلام علیکم. از مقالات مفید شما متشکرم.
سال ها پیش، مقاله دیگری را که در سایت حوزه منتشر شده بود خوانده بودم که استفاده از لفظ «آخوند حکومتی» را دستپرورده «دشمن» میدانست. با مطالعه مقاله شما، متن آن مقاله سایت حوزه به خاطرم آمد. به دنبالش کشتم و خوشبختانه پیدایش کردم. خداوند پدر و مادر آفرینندگان گوگل را بیامرزد.
در بخشی از آن مقاله آمده بود که: «نظام حاکم بر ایران یک نظام شایسته سالار اسلامی است و آخوند های حکومتی عالمان و روحانیان متعهد، رسالت شناس، آگاه به وظایف شرعی خود هستند که با جان و دل در خدمت نظام اسلامی قرار گرفته اند و از دانش و توان مدیریتی خود در راه اعتلای نظام اسلامی بهره می گیرند و ایثارگرانه، شب و روز خویش را در راهِ رفاه و تأمین آسایش و امنیت جانی، حیثیتی و فکری مردم سپری می کنند.»
گفتن چنین حرف هایی از طرف حوزه کاملاً طبیعی است چراکه همین حوزه ها هستند که روحانیون را آموزش و پرورش داده به جامعه تحویل میدهند.
ولی ذکر لفظ «آخوند حکومتی» از طرف شخصی مثل آیت الله احمد خاتمی کمی بحث برانگیز بنظر میرسد.
اگر به نوشته حوزه توجه کنیم، دور از تصور نیست که یا آیت الله احمد خاتمی دستنشانده دشمن است و یا نداسته به آسیاب دشمن آب میریزد. ولی اصلاً چه اهمیتی دارد که آیت الله احمد خاتمی به چه منظور از این گونه الفاظ استفاده کرده. آنچه که مهم است، این است که روحانیت وظایف مهمتری از حاکمیت دارد و «آخوند» باید همراه و صدای مردم باشد و نه حاکم و وصی مردم.