با سلام و درود به روح بر فتوح حضرت آیت الله شهید دکتر بهشتی که با زندگی و شهادت خود راه تفکّر و عدالت ورزی را برای نظام و ملت هموار کرد. دستگاه قضای کشور مفتخر است که اولین رئیس و معمار قوه قضائیه شهید بهشتی بود که ستون های مستحکمی را برای این قوه بنا نهاد. البته طی این چهار دهه، قوه قضائیه با فراز و نشیبهای زیادی روبرو بوده و در بسیاری از موارد به آرمانهایی که شهید بهشتی و امام خمینی (ره) در نظر داشتند دست نیافته است. با ورود حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی به قوه قضائیه امیدهای تازهای برای ایجاد تحول و اصلاح در این نهاد ایجاد شده است و این هفته فرصت خوبی بود که ضمن بزرگداشت هفته قوه قضائیه، عملکرد حجت الاسلام رئیسی نیز مورد توجه و بررسی قرار گیرد.
در ابتدای ورود حجت الاسلام رئیسی به قوه قضائیه، نگرانیهایی در خصوص سابقه فعالیت سیاسی ایشان و تأثیر این فعالیتها بر جلوس ایشان بر کرسی قاضی القضاتی داشت. پس از شکست حجت الاسلام رئیسی که از طرف گروههای اصولگر برای مقام ریاست جمهوری نامزد شده بود، ایشان راهی مشهد مقدّس شد و تولیت حرم امام رضا (ع) را بر عهده گرفت. ولی با توجه به سوابق طولانی حجت الاسلام رئیسی در مصادر قضایی و اداری، دور از انتظار نبود که بار دیگر ایشان ردای قضاوت بر تن کنند. در دوران کارزارهای انتخاباتی ریاست جمهوری در سال ۹۶، جناح اصلاحطلب شدیداً آقای رئیسی را مورد هدف قرار داده و متأسفانه از ایشان چهره ضعیفی ترسیم کرده بود. لاکن ناظران منصفتری همچون احمد زیدآبادی یادآور شده بودند که کارنامه قضایی سید ابراهیم رئیسی مشخص است و جایگاه سیاسی و عقیدتی ایشان در منتهیالیه جناح موسوم به اصولگرا نیز بر کسی پوشیده نیست.
ولی با وجود این سابقه، برخی از چهرههای نزدیک به جناح اصلاحطلب از ریاست آقای رئیسی بر دستگاه قضا تصریحاً و یا تلویحاً استقبال کردهاند که این موضوع قابل تأمل بود. ورود حجت الاسلام رئیسی به کارزار انتخاباتی ۹۶ بنحوی نشانگر این بود که ایشان فردی به اصطلاح بیشیلهپیله بوده که با دوز و کلکهای سیاسی آشنایی آنچنانی ندارد.
بسیاری، دیدار ایشان با امیر حسین مقصودلو (معروف به تتلو) و استفاده تبلیغاتی کمپین انتخاباتیش از این خواننده بحث برانگیز را نشان دیگری از عدم آشنایی آقای رئیسی با امور سیاسی و نیز با واقعیت جامعه فرض کردند. مخصوصاً آنکه تتلو با ظاهری مغایر با عرف جوانان اصولگرا و یا سنّتی، در کنار آقای رئیسی نشست و برایش تبلیغ کرد و فیلمها و عکسهای این نمایش نا مأنوس بعداً باعث شرمندگی و آبروریزی نیز شد. البته این ناآشنایی با خدعههای دنیای سیاست شاید تا حدّی به سود آقای رئیسی بود ولی در ضمن از نظر برخی از ناظران، همین امر می تواند باعث عدم استقلال رأی ایشان شود که به گونهای ناخواسته بازیچه سیاست بازیهای عناصر حزبی و جناحی شوند.
به هر حال، با آغاز به کار حجت الاسلام رئیسی، امیدهایی به اجرای اصلاحات در قوه قضائیه ایجاد شد. در همین راستا، چند ماه پیش در گزارشی از رویداد ۲۴ محمود صادقی که یکی از منتقدان سرسخت آقای رئیسی در انتخابات سال ۹۶ بود، در توئیتی نوشت: «بسیاری از قضّات دادگستری نسبت به تغییرات قریبالوقوع در مدیریت قوه قضائیه خوشبین هستند؛ باتوجه به پیشینه گزینه احتمالی ریاست قوه، امید میرود سازمان بازرسی جایگاه بایسته خود را در مقابله با فساد باز یابد و دیگر هیچ بازرس وظیفهشناسی به اتهام افشای اسرار بازداشت نشود.» از میان اصلاح طلبان دیگر، سیدمصطفی تاجزاده میگوید: «با وجود انتقاداتی که به آقای رئیسی دارم و او را انتخابی شایسته برای ریاست قوه قضائیه نمیدانم، اما چون اصلاحطلبم و تصحیح روندها و رویهها را برای بهبود امور کشور و مردم مهمتر از افراد میدانم، با وجود انتقادهایم، از وی حمایت خواهم کرد.» البته تاجزاده در ادامه به موارد زیاد و مختلفی اشاره میکند که بار انتقادی آنها کاملاً محسوسند. مثلاً ایشان میگوید که: «در خاورمیانهای [ایران] زندگی میکنم که رسیدن به مطالبات حداقلی مردم، خود گام بزرگی بهسوی دموکراسی محسوب میشود و تحقق تمام مطالبات هر جناح و جریانی، به خصوص در کوتاه مدت، سرابی بیش نیست.» ایشان مشخصاً از آقای رئیسی خواستههایی دارند و آنها را صراحتاً شرح میدهند: «آقای رئیسی در قوه قضائیه همت گمارد، ترکیب و عملکرد جناحی آن را تغییر دهد، استقلال دستگاه قضا را از بخشهای اطلاعاتی و امنیتی تضمین کند، و با مفاسد درون قوه شفاف بجنگد و به بهبود امور دادگاهها و زندانها بپردازد.»
حجت الاسلام رئیسی اولین رئیس قوه قضائیه است که پیشتر در کارنامه حرفهای خود، سابقه خدمت در مقام قاضی را داشته است. آقای محمدحسین ساکت، قاضی سابق دیوان عالی کشور و وکیل دادگستری، گفته که آقای رئیسی یک حُسن اساسی که دارد این است که در دستگاه قضایی بوده است و بیش از آقای آملی لاریجانی با چم و خم این قوه آشناست.
آقای ساکت تأکید میکند که تشکیلات قوه قضائیه نیازمند یک دگرگونی ساختاری است. این تغییر حالا یک نمونهاش شروع شده است. همین که رئیس آن از درون دستگاه قضایی انتخاب شده است، تغییر بزرگی است. آقای ساکت تأکید می کند که رئیس قوه باید از درون خودش انتخاب شود نه از بیرون آن، هر کسی از بیرون از این مجموعه آمده است موفق نبوده است. در مورد ورود آیت الله آملی لاریجانی و بدستگیری سکّان این قوه، آقای ساکت می گوید که در آن هنگام او نامهای به آیت الله آملی لاریجانی نوشته بود و خطاب به ایشان با صراحت گفته بود که: «آقای لاریجانی شما سابقه قضایی ندارید. کار پروندهای نکردهاید. میگویند مقداری زبان بلد هستید و مقداری فلسفه. اگر زبان شما باعث بشود که تجربههای نظام حقوقی کامنلا و آن سیستم حقوقی را به تجربههای ما اضافه کنید و فلسفه شما باعث شود که فقه، تلطیف شود و اگر آدمهای درست را سرکار بیاورید و چاپلوسان را برکنار کنید، شاید موفق باشید.» ساکت در نامه خود، یک شعر هم از «نورجهان بیگم» نوشته بوده که مورد تذکر و انتقاد حجتالاسلام دعایی نیز قرار میکیرد. «ای محتسب ز گریه پیر مغان بترس — یک خمر شکستن تو به صد خون برابر است»
متأسفانه در زمان ریاست آیت الله آملی لاریجانی توصیههای قضاتی همچون آقای ساکت به جایی نرسید و به زعم این ناظران، «دوره آقای آملی لاریجانی دوره ضعیفی در دستگاه قضایی بود.» حال باید دید که حجت الاسلام رئیسی چه کارنامهای از خود به جای می گذارد. ایشان در مراسم معارفه خود، با بیان اینکه در دوره سه سالهٔ دوری از قوه قضائیه فرصتی فراهم شد تا با مشکلات، تنگناها و مسائل مردم آشنا شود، تصریح کرد: «آشنایی با معظلات اجتماعی و تنگدستیها و آلام مردم ضروری بود.» ایشان خاطرنشان کرد که تلاش خواهد کرد که از ظرفیتهای قوه قضائیه در جهت کاهش آلام و مشکلات، احقاق حقوق مردم، اجرای عدالت و ایجاد شرایطی که خواست مردم است، تلاش کند.
حجت الاسلام رئیسی افزوده است، در گام دوم حرکت انقلاب برای همه مسئولان و دستگاه قضایی، عدالت باید یک برنامه کلیدی تلقی شود و از نکات کلیدی در تفکر دینی، قانون اساسی و قوانین موضوعه از مسائل کلیدی مورد تأکید امامین انقلاب بوده است؛ به اعتقاد آقای رئیسی ما می توانیم در خصوص مفهوم عدالت به تفاهم برسیم. وی با بیان اینکه سخن ما در مورد اثباتی و اجرایی عدالت است، عنوان کرد: «من نمیگویم اجرای عدالت مساوی با اجرای قانون است ولی اگر میخواهیم در مورد اصلی تفاهم کنیم، آن اصل، اجرای قانون است.» هرچند آقای رئیسی گفته است که بحث وی در مورد عدالت، یک بحث اثباتی و اجرایی است ولی به نظر می رسد که نگاه آقای رئیسی بیش از حدّ تئوری و مفهومی است و به مصادیق عدالت نمی پردازد. اینکه اجرای قانون به معنی اجرای عدالت باشد، متأسفانه مشکل عمدهای را از سردرگمیهای قضایی در کشورمان کم نمی کند. در روزهای اخیر بحث ها و حواشی که در خصوص برخورد نیروی انتظامی با مصادیق بدحجابی روبرو بودیم نشان داد که تنها تکیه بر متن قانون، راه حل مشکلات قضایی کشور که متأسفانه به مشکلات اجتماعی منجر شدهاند نیست. در حالی که برادران نیروی انتظامی تنها به وظیفه قانونی خود عمل کردهاند، حجت الاسلام رئیسی واکنشی منفی به این عملکرد نشان داد و عملاً آنان را از اجرای متن قانون منع نمود.
بهرحال، در این مدت کوتاه، قضاوت در مورد قاضی القضات کشورمان امری ناممکن است. متأسفانه آقای رئیسی با سابقهای وارد قوه قضائیه شده که پیش قضاوتیهایی منفی را درباره ایشان به همراه داشته. اکنون حجت الاسلام رئیسی مسئولتی سنگین تر دارند تا نشان دهند درگیر بازیهای سیاسی نشده و استقلال دستگاه قضایی را احیاء کنند. فقط میتوان از گذشته آموخت و به آینده دلبست که انشالله این رکن مهم جمهوری اسلامی در دست سکّاندارش بهتر از گذشته عمل کند و عدل الهی را در جامعه ایران اسلامی برقرار سازد.