با کمال شرمندگی باید گفت متولیان حکومت دینی ما اصلا به فکر دینداری نسل جوان نیستند. مشکل اساسی که در کشور داریم این است که نهادهای فرهنگی فراوان داریم اما متولی فرهنگی نداریم.
متن منبع
شفقنا– یک استاد حوزه با بیان اینکه مطالبات نسل جوان در حوزه های دینداری و فرهنگی بی پاسخ مانده است، اظهار کرد: با کمال شرمندگی باید گفت متولیان حکومت دینی ما اصلا به فکر دینداری نسل جوان نیستند. مشکل اساسی که در کشور داریم این است که نهادهای فرهنگی فراوان داریم اما متولی فرهنگی نداریم.
حجت الاسلام مجید حیدری فر در گفت و گو با خبرنگار شفقنا در رابطه با مسیر تحولات دینداری جوانان اظهار کرد: بر اساس تجزیه و تحلیل و واکاوی که از ابعاد وجودی انسان داریم، انسان سه طبقه وجودی دارد، طبقه اول بینشها و اندیشه های او، طبقه دوم گرایش ها و گریزها، و طبقه سوم کنش ها و واکنشهای وجودی انسان است. در میان این سه بخش رابطه علیت و معلولیت وجود دارد یعنی بینش ها و اندیشهها علت برای پیدایش گرایش ها و گریزها و گرایش ها و گریزها علت برای پیدایش کنش ها و واکنش ها هستند.
در حوزه دینداری ابتدا باید معرفتها و اندیشه ها درست شود
او در ادامه افزود: به عبارت دیگر اگر اندیشه، اندیشه پاکی باشد، گرایش و گریز پاکی تولید می شود و بر سایه گرایش و گریز پاک، کنش و واکنش پاکی تولید می شود و بالعکس اگر اندیشه ناپاکی باشد گرایش و گریز ناپاکی تولید میشود و در نتیجه کنش و واکنش ناپاکی هم تولید خواهد شد. اگر ما خواسته باشیم در حوزه دینداری جامعه حرف بزنیم باید این طبقات وجودی سه گانه را دنبال کنیم. پس بنیان وجودی انسان بر اندیشه های او استوار است لذا در حوزه دینداری، ابتدا باید معرفتها و اندیشه ها درست شود.
اگر بخواهیم در عرصهای توفیق لازم را داشته باشیم با حرف زدن ولو حرف خوب زدن نتیجه نخواهیم گرفت
حیدری فر با بیان اینکه با حرف زدن به نتیجه مطلوب نمیرسیم اظهار کرد: اگر بخواهیم در عرصهای توفیق لازم را داشته باشیم با حرف زدن ولو حرف خوب زدن نتیجه نخواهیم گرفت البته زمینه ها و بسترها را برای تربیت عینی، حرف زدن و مخصوصاً حرف خوب زدن و خوب حرف زدن فراهم میکند، اما تا زمانی که به نمونه موفق دست پیدا نکردیم نمی توانیم اسم مان را به عنوان یک فردی که در این زمینه فعال است، بگذاریم. وقتی می خواهیم از الگوهای عینی بحث کنیم باید در این زمینه نمونه خارجی داشته باشیم تا بتوانیم آن را به عنوان الگو معرفی کنیم. مثلا مجید قربانخانی شهید مدافع حرم اهل خالکوبی بود اما یکباره متحول میشود و به سوریه رفت و در آنجا شهید می شود. لذا نمونههای عینی مهم است و تا زمانی که نمونههای عینی و خروجی نداشته باشیم نمی توانیم تحول موفقی را رقم بزنیم.